توصیهای دلسوزانه به حاجیدلیگانی نماینده مجلس
به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اصفهان، نورالله جویا خبرنگار و فعال سیاسی مستقل طی یادداشتی به شرح زیر آورده است؛
چند روز پیش مطلبی را بهصورت تصادفی از استاد علی زمانیان پژوهشگر حوزه فرهنگ و مسائل اجتماعی دانشگاه تهران در یکی از کانالهای شبکههای اجتماعی با تیتر «در فضیلت بهموقع کنارهگرفتن» مطالعه میکردم که نیاز دیدم قسمتی از آن را برای حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده کنونی مردم شاهینشهر، میمه و برخوار در سالی که منتهی میشود به انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفندماه امسال بازگو کنم و در ادامه بعد از سه دوره نمایندگی مجلس و ۱۲ سال نشستن بر کرسی سبز مجلس به وی توصیهای دلسوزانه و پدر و فرزندی داشته باشم.
یکی از موضوعاتی که گاه به نحو روزمره با آن روبرو میشویم و اما کمتر در باب آن میاندیشیم این است که: چه وقت از کاری که به آن مشغولیم، کنارهجویی کنیم؟ چه وقت از یک رابطه که موجب نگرانی و رنجمان میشود، بیرون بیاییم؟ چهوقت پروژهای را که در حال زیاندهی است، تعطیل کنیم و از آن کناره بگیریم؟ چهوقت گفتوگوی با دیگری را پایان دهیم و یا میهمانی را ترک کنیم؟ چهوقت باید از صندلی قدرت و ریاست بخصوص صندلی سبز مجلس شورای اسلامی پایین بیاییم؟ وقت مناسب برای آنکه صحنه را به دیگران بسپاریم و رخت و بخت خویش را از آن بیرون کشیم، چه وقتی است؟ این وقت مناسب و بهموقع کنارهگیری از... آیا معیار و محکی هم دارد؟ آیا میشود از قبل متوجه شد که وقتش فرارسیده است که باید کناره بگیریم و از موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم بیرون بیاییم؟ وقتی به آنچه از سر گذراندهایم و به مجموعهی ضرر و زیانهایی که متحمل شدهایم و به رنجهایی (خوب - بد) که کشیدهایم نگاه میکنیم، به صرافت در مییابیم که از یک جایی بهبعد باید از کاری که میکردهایم انصراف میدادیم و کناره میگرفتیم، اما چنین نکردهایم و به همین علت دچار انواع خسارات و مشکلات شدهایم؛ بهنحوی که آرزو میکنیم زمان برگردد، تا بهموقع کناره بگیریم و دامن خود را از مسئله برچینیم.
مثال؛ اگر در عالم خیال از برخی سیاستمداران کنار گذاشته شده (تاریخ سیاست) بپرسیم که اگر زنده میشدید، چه میکردید و آیا روندی که در آن قرار داشتید را ادامه میدادید، احتمالاً خواهند گفت، باید در فلان موقع مناسب از قدرت کناره میگرفتیم تا چنین تحقیر نمیشدیم و چنین به تباهی نمیرسیدیم.
مثال؛ یک ورشکستهی مالی نیز خواهد گفت کاش از بازی که هرچه بود باخت بود، بهموقع کناره میگرفتم تا چنین آس و پاس نمیشدم. یکی از نشانههای آشکار انسان خردمند این است که هوشیارانه میزید و نسبت به افتوخیزها حساسیت لازم را دارد.
انسان خردمند میداند که زمانه همواره چنان نخواهد بود که او میپسندد و میخواهد. میداند آدمی در فراز و نشیب سود و زیان گام مینهد، از اینرو متوجه است که یکی از لوازم مواجهشدن با ناپایداری این جهان، بیرون جهیدن از مردابی است که اگر تعلل کند، در آن مدفون خواهد شد.
عقل عملی و حکمت انسانی حکم میکند پیش از آن که تمام سرمایهاش را در قمار ببازد، دست از قمار قدرت و ثروت بشوید و درست بهموقع از بازی بیرون بیاید. چرخ گردون رحم ندارد، آنانی را که بهموقع از آن پیاده نمیشوند، صورتشان را بهسختی به سنگ واقعیت میکوبد و به ناگواری از گردونه، به ناکجاآباد پرتاب میکند.
"بهموقع کنارهگیری"، از دو فضیلت سیراب میشود:
عقلانیت و حکمت
تهذیب نفس و اخلاق
به عبارتی دیگر، کنارهگیریِ بهموقع، همزمان ناشی از فضیلت عقلانی و فضیلت اخلاقی است. گرچه اخلاق در "بهموقع کنارهگرفتن"، نقش اساسی بازی میکند، اما نباید آن را صرفا به امری اخلاقی و فردی تقلیل داد.
از میان عوامل اخلاقی، "قناعت و بسندگی" در کانون، قرار دارد. حرص و طمع، مهمترین مانع اخلاقی بیرون رفتن بهموقع از روندی است که باید کنارش نهیم. اما بیش از آنکه موضوع به اخلاق ارجاع داشته باشد به خردمندی و دانایی آدمی مربوط است. وقتی شخصی میداند که وقت ترککردن موقعیت است، این "میداندِ" او بیش از هر چیزی، به عقلانیت و هوشمندی او معطوف است. بهواقع، در اینجا ما با نوعی محاسبهی عقلانی روبرو هستیم. سنجش و آزمودن و محاسبهی دقیق سود و زیان میتواند به ما کمک کند که بفهمیم چه "وقت"، وقت مناسبی برای کناره جستن از قدرت است.
اجمالاً میتوان نتیجه گرفت که هرگاه زیان ماندن در موقعیت، بیش از سودش باشد، بهتر است ترک تعلق و پیوند نماییم و موقعیت را به دیگری واگذار کنیم. یکی از ارکان فضیلتِ عقلانی در "بهموقع کنارهجویی"، مهار آرزواندیشی و توجه اکید به واقعیتها است. "واقعیت"، سنگ ترازو و معیار سنجش فهم موقعیت ما است. "واقعیت" به منزلهی داور نهایی، باید سخن آخر را بزند و مشخص کند در چه موقعیتی قرار داریم. همواره باید به هوش بود که واقعیت چه پیامی برای ما مخابره میکند.
اما عموم کسانی که میمانند تا زیر بار واقعیتهای ستبر و تلخ خرد شوند، آنانی هستند که بیش از آنکه واقعیت را ملاک فهمشان قرار دهند، آرزواندیشاند و بر اساس خوشایندها و بدآیندهای خود عمل میکنند. چیزی که نمیتوانند بپذیرند این است که واقعیت، اساساً و مطلقاً از آرزوی آدمی تبعیت نمیکند. بسیاری از کسانی که به سرنوشت هولناک و سیاهی دچار میشوند از آنرو است که درک از موقعیتشان متکی بر دادههای واقعی نیست.
آنان که فاقد "فضیلت بهموقع کنارهگرفتن" هستند، بیش از هر علتی، سرنوشت بدشان ثمره و نتیجهی دو علت است:
حرص و طمع
آرزواندیشی و چشمبستن بر واقعیتها
توصیه؛ بله جناب آقای حاجیدلیگانی امروز تمام تلاشها و زحماتی که برای حوزه انتخابیه شاهینشهر، میمه و برخوار در مجلس انجام دادهاید بر کسی پوشیده نیست نه بر آن پیرمرد دورافتادهترین روستای برخوار، شاهینشهر و میمه و نه بر من خبرنگار اما زمان آن فرا رسیده است که امسال با این صندلی وداع کنید و زمام امور پیگیری مسائل و مشکلات مردم را به اندیشه و چهره جدید دیگری بسپارید.
اگر واقعاً برای خدمت به مردم با خدا معامله کردهاید و نه اطرافیانتان و نه منافع حزب و جناح سیاسیتان (همان فکری که ما ۱۲ سال پیش در مورد شما میکردیم و امروز به دلایلی تغییر پیدا کرده است) بدون شک این کار به شما و همه آنچه را که انجام دادهاید و یا در آرزوی انجامدادن آن بودهاید اعتبار بیشتری میبخشد و شک نکنید در تاریخ اصفهان و حتی ایران به نکو از شما یاد خواهد شد.
اما توصیه دلسوزانه بر حسب تجربه اصرار بر ادامه راه بدون شک برای شما هزینهساز خواهد بود و همه آنچه را که هم انجام دادهاید نیز به زیر سؤال خواهد و نفع شما و آنچه که در راه خدا بوده است نیز نخواهد بود.
یکی از محاسن تغییر و تحول ارزیابی کارنامه شما بهدور از پیچیدگیهای دنیای سیاست و طمع نداشتن به قدرت خواهد بود.
یکی دیگر از محاسن این تغییر و تحول یک استراحت به شما مرد خستگیناپذیر و در ادامه فرصت کوتاه به شماست برای بررسی و تحقیق بیشتر جهت حضور مجدد در مناسک سیاسی کشور.
والله خیر الرازقین
آیه ۱۱ سوره مبارکه جمعه