پایگاه خبری پشت پرده

خبرهای مهم در پشت پرده ها پنهان شده اند

پایگاه خبری پشت پرده

خبرهای مهم در پشت پرده ها پنهان شده اند

پایگاه خبری پشت پرده

با سلام خوش آمدید به پایگاه اطلاع رسانی «پشت پرده» هدف از راه اندازی این وبلاگ اطلاع رسانی جامع، دقیق و به روز در راستای اخبار (تحلیلی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و... )بر طبق قوانین «بین‌المللی» می‌باشد. که هیچ گونه گرایش خاصی به حزب یا جناحی نداشته و نخواهد داشت. بر آن امیدیم شما دوستان، همکاران و بازدیدکنندگان محترم با نظرات، پیشنهادات و انتقادات استادوارانه ی خود ما را، راهنمائی نمایید. که در پایان موجب خوشحالی ماوتشکرازشمامی گردد...!

بایگانی
پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جویا نیوز» ثبت شده است

مسئولانمناظره

حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده و عضو هیئت رئیسه کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی در ابتدای سخنان خود گفت: هدف از دریافت جریمه چیست؟ چرا ده سال برای این زمان مشخص شده است ؟ این بازه زمانی به چه صورت تعیین شده است.

دلیگانی در ادامه افزود: آیا هدف دولت درآمدزایی است یا حل مشکلات قشر خاصی از افراد جامعه؟ ملاک مبالغ گفته شده چیست؟ جامعه هدف ما و تعداد مشمولان در این موضوع  چند نفر است؟ آیا هدف حل مشکل آقازاده ها است؟

کامران صداقت استادیار جهاد دانشگاهی نیز در بخش اول سخنان خود عنوان کرد بزرگترین دغدغه فعلی ما چیست؟ افزود: قطعا جنگ نرم یکی از عمده ترین مسائلی است که امروز مطرح شده است و ایجاد فرهنگ ایثار و شهادت و تقویت آن در جامعه اهمیت دارد.

صداقت در ادامه گفت: یکی از پایه های فرهنگ ایثار مربوطه به دوره مقدس سربازی است چرا که شخص سرباز تا پای جان در میدان رزم باقی می ماند.

وی به تقویت بنیه دفاعی کشور از طریق درآمد حاصل از فروش سربازی اشاره کرد و افزود: در واقع تزریق هزار میلیارد تومان از محل خرید خدمت سربازی تضعیف بنیه دفاعی است نه تقویت آن.

در ادامه مهدی کوچک زاده با بیان اینکه در نظر گرفتن مصلحت کشور وظیفه ماست، گفت: طبق ماده 10 قانون نظام وظیفه افرادی که از سربازی فرار می کنند با محرومیت اجتماعی زیادی روبه رو می شوند از این رو بنده موافق هستم که افراد مذکور در لایحه پیشنهادی با پرداخت جریمه گواهی دوره سربازی را دریافت کنند.

این نماینده مجلس تصریح کرد: البته به هیچ وجه این افراد نباید معادل با کسانی باشند که خدمت سربازی را گذرانده اند.

عباسعلی منصوری آرانی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز با تاکید بر اینکه این طرح می تواند موفقیت آمیز باشد، گفت: به عقیده بنده نباید در کشور به اجبار "سرباز" داشته باشیم بلکه باید "سرباز حرفه ای" که دارای حقوق مناسب است پرورش دهیم.

وی افزود: هم اکنون حدود 2 میلیون غایب از سربازی در داخل و حدود 300 هزار نفر نیز در خارج از کشور داریم.

به گفته وی حضور در ارتش برای افرادی که بالای 8 سال از خدمت سربازیشان می گذرد با توجه به بالا رفتن سنشان، نمی تواند کمکی به بنیه دفاعی کشور کند.

همچنین ابوذر ندیمی نایب رئیس اول کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه خرید سربازی فقط برای حل مشکلات اقتصادی نیست، اظهار داشت: به هر حال ما باید حدود 1.5 تا 2 میلیون نفری را که هم اکنون به عنوان ناهنجاری در جامعه شناخته می شوند تعیین تکلیف کنیم.

وی افزود: بنابراین خرید سربازی می تواند اتفاق مبارکی باشد چرا که هم این افراد تعیین تکلیف می شوند و هم می توان از استعداد و پتانسیل آنها در کشور استفاده کنیم.

پرداخت جریمه در واقع مجازاتی برای غایبان سربازی است

ابوذر ندیمی با بیان اینکه در صورت تصویب بند مذکور تمام افراد چه غنی و چه فقیر می توانند زیر چتر آن باشند، گفت: پولداران و فقرا در جامعه ما به صورت نامناسب معرفی شده اند بنابراین چسباندن مارک طرفداری از پولداران به این بند کار درستی نیست.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس به سخنان مخالفان اشاره کرد و افزود: مخالفان نیز به نوعی سخن موافقان را با کلامی دیگر بیان می کنند و این پیشنهاد قطعا در گردش کار خواهد بود و در آن زمان نمایندگان مخالف می توانند موارد اصلاحی خود را اعلام کنند.

وی با بیان اینکه باید به طور کلی برای قانون گریزان تدبیری بیاندیشیم، تصریح کرد: ما در مقابل کسانی که به هر دلیلی وظیفه قانونی را انجام نداده اند باید چه اقدامی انجام دهیم؟ باید تدبیری اندیشیده شود.

ندیمی اظهار داشت: قطعا عناوینی به متن اضافه خواهد شد و در پاسخ به این نگاه که گفته می شود غایبان سربازی قانون گریزند پس باید مجازات شوند می توان گفت که  پرداخت این میزان جریمه خود مجازات محسوب می شود.

وی تاکید کرد: حتی اگر پرداخت این پول در جهت کمک به دولت باشد نیز نمی تواند "نادرست" تلقی شود چراکه دولت نیز جزئی از نظام محسوب می شود.

چند درصد از مشمولان غایب آقازاده هستند/ پوشش خاص ارتش با سربازی حرفه‌ای

منصوری آرانی با بیان اینکه جامعه آماری بزرگی درگیر محرومیت اجتماعی ناشی از غیبت در سربازی هستند، گفت: هم اکنون از سن 15 سالگی جوانان ما دغدغه سربازی را دارند از این رو باید به سراغ سرباز حرفه ای برویم یعنی شخص زمانی که به سن 18 سال می رسد یک آموزش رزمی مقدماتی ببیند و بعد داوطلب سربازی شود و در ازای آن حقوق دریافت کند.

این نماینده مجلس با بیان اینکه سن سربازی در تمام دنیا 18 سال است، افزود: فرد تا 26 یا 27 سالگی حماسه خدمت سربازی دارد ولی زمانی که سن شخص بالا می رود دیگر نمی تواند خدمتی ارائه دهد.

وی تصریح کرد: غایبان سربازی در واقع 10 سال محرومیت اجتماعی داشته اند که به نظر من پرداخت جریمه خود به نوعی جزای مجدد محسوب می شود.

منصوری آرانی با طرح این سوال که مگر چند درصد از افرادی که بالای 10 سال غیبت داشته اند آقازاده هستند، اظهار داشت: اکثر غایبان سربازی از قشر ضعیف جامعه هستند از این رو بهتر است نظر مثبتی به این بند داشته باشیم چراکه نمی توانیم زندان 2 میلیون نفری در کشور ایجاد کنیم، بنابراین مهم نیست راه حل ارائه شود و افراد مخالف اگر راه حلی دارند ارائه کنند.

وی با تاکید بر اینکه باید سربازان با انگیزه داشته باشیم، گفت: در زمان جنگ کشور به طور کلی دچار بحران می شود اما در زمان صلح قطعا شرایط متفاوت است و ما می توانیم با "سربازی حرفه ای" ارتش را به طور خاص پوشش دهیم.

بند ط تبصره خرید سربازی «غیرکارشناسی» است

مهدی کوچک زاده با بیان اینکه باید بدون رخ دادن بی عدالتی وضعیت غایبان سربازی تعیین تکلیف شود گفت: سخنی که امام (ره) در زمان جنگ تحت عنوان اینکه «بدا به حال آنانکه در این قائله نبودند...» ابراز کردند برای امروز نیز است.

وی افزود: مبنای محاسبه رقم 10 هزار میلیارد تومان برای خرید خدمت سربازی چه بوده است؟ این مسائل باید به صورت شفاف اعلام شود.

این نماینده مجلس تصریح کرد: باید در نظر گرفت چه تعداد غایب داوطلب خرید سربازی هستند؟ یقین دارم این عدد هرچه قدر هم که باشد می تواند به صورت درست طبقه بندی شود ولی به طور کلی بند ط تبصره ارائه شده "غیرکارشناسی" است.

کوچک زاده با بیان اینکه ماده 16 قانون نظام وظیفه عمومی معادل اصل 144 قانون اساسی است، گفت: اگر صحبت از ارتش حرفه ای میکنیم تنها شخصی که رزم بلد باشد در ارتش خواهد بود.

وی تصریح کرد: باید تمام جوانب را در نظر بگیریم بعد اظهار نظر کنیم.

غایبان سربازی قانون گریزند/ پرداخت پول راهکار جامعی نیست

کامران صداقت با بیان اینکه پیشنهاد ارائه شده کامل و جامع نیست و فردی که از سربازی غیبت کرده قانون گریز است نه خطاکار، اظهار داشت: شخصی که به راحتی می تواند با پرداخت پول سربازی را بخرند قطعا مسئولیت پذیری خود را زیر پا خواهد گذاشت.

این استاد دانشگاه افزود: کارکرد آشکار سربازی رفتن دفاع از تمامیت ارضی و حفظ و ایجاد امنیت در کشور است بنابراین چطور می توان بیان کرد که بعد از 30 سالگی فرد دیگر کارایی ندارد، بیان این موضوع نشاندهنده این است ما توانایی جامعه پذیر کردن این افراد را نداریم.

وی تصریح کرد: از طرفی بسیاری از افرادی که شامل این غایبان می شوند نمی توانند سربازی را بخرند پس باز هم به عنوان قانون گریز در جامعه خواهند بود.

صداقت افزود: ارائه راهکاری همچون خدمت در بسیج سازندگی می تواند موثر تر از پرداخت پول باشد.

وی با بیان اینکه مسائل فرهنگی و اجتماعی در این پیشنهاد دیده نشده است، گفت: زمانی باید صحبت از ارتش حرفه ای شود که اشتغال کامل در کشور وجود داشته باشد نه اینکه نرخ بیکاری و تضاد طبقاتی در جامعه فراوان باشد.

پرداخت پول قانون گریزی را تقویت می‌کند/ باید راهکار جامعی در نظر گرفت

حاجی دلیگانی با بیان اینکه درصد بسیار کمی مشمول بندی می شوند که دولت ارائه داده است گفت: آنچه که تصویب خواهد شد نباید مغایر با شرع و قانون اساسی باشد.

وی افزود: زمانی که قانونی مبنی بر اینکه تمام افراد مشمول باید به خدمت سربازی بروند تصویب می شود پس کسی که از آن سرپیچی می کند باید مجازات شود که این مسئله نیازمند ارائه راهکار جامع و کامل است.

این نماینده مجلس تصریح کرد: اگر قرار باشد اعلام کنیم هر شخصی که قانون گریزی کرده می تواند با پرداخت پول مجازات شود عمل بسیار خطرناکی است چراکه در واقع این موضوع قانون گریزی را در جامعه تقویت می کند.

وی با بیان اینکه باید راهکار جامعی برای غایبان سربازی در نظر بگیریم، گفت: باید تفکیک هایی در این بند برای افرادی همچون متاهلین، نخبگان علمی، دارای فرزند بیشتر و ... در نظر بگیریم.

حاجی دلیگانی به ذکر عدد 10 در این بند اشاره و تصریح کرد: این مسئله نیز جای ابهام دارد چراکه قطعا یک تعداد آقازاده را در بر میگیرد بنابراین باید از این موضوع رفع ابهام شود.

وی همچنین تصریح کرد: ارائه این مسئله آیا درآمد زایی است؟ اگر درآمد زایی نیست و کاری به دخل و خرج کشور ندارد چرا در لایحه بودجه امده است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۳ ، ۱۳:۱۳
آقای جویا

بسم الله الرحمن الرحیم


آیت الله مصباح

تشکر میکنیم از حضرتعالی که لطفتان امسال هم شامل هفته نامه 9دی شد و توفیق مصاحبهای دیگر برای این رسانه فراهم شد. ان شاءالله توضیحات شما و پاسخ تان به سئوالات دوستان به همه آنها که این گفتگو را میخوانند برای ادامه حرکت در خط مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامیکمک کند. اولین سوالی که مطرح است با توجه به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس است که ایشان به مسئله مبارزه و اینکه مسئولان کشور همیشه در مسیر مبارزه اند، اشاره کردند و پیدایش و بقای نظام اسلامیرا هم با همین مبارزه دانستند و بعد فرمودند که مبارزه تمام شدنی نیست چون شیطان و جبهه شیطان همیشه وجود دارد. البته شیوه های مبارزه شاید متفاوت باشد اما سئوال ما این است که از نگاه شما مبارزه امروز با مبارزه در دهه چهل حتی دهه پنجاه و یا در مقایسه با سال های نخست انقلاب چه نسبتی و چه تفاوتی دارد؟

 آیت الله مصباح: بسم الله الرحمن الرحیم. ما چون عادت کرده ایم به بحث های طلبگی، در هر بحثی ابتدا سعی میکنیم که اول واژهها را تعریف کنیم تا لااقل در آن گفتگو، منظور از آن تعبیرات روشن بشود. کلمه مبارزه یعنی چه؟ در ادبیات سیاسی وقتی مبارزه گفته میشود، یک معنای عامیدارد که هم شامل برخوردهای فکری، اعتقادی و آرمانی میشود، هم شامل فعالیت های جناحی، گروهی و حتی رقابت های شخصی؛ همه اینها اسمش مبارزه است. ما که میگوییم مبارزه، به عنوان یک تکلیف واجب که از امام (رضوان الله علیه) آموختهایم، معنا و مصداقی خاص از مبارزه را منظور داریم که آن هم مبتنی است بر نگاه خاصی که اساساً به زندگی و به مسئولیت های فردی و اجتماعی داریم.

ما معتقدیم که انسان در این عالم آفریده شده تا بعد از شناختن هدف زندگی اش، راه های صحیح  رسیدن به آن هدف را بشناسد و با انتخاب خودش بپیماید و چون همه این راهها با جزئیاتش فقط با عقل و تجربه قابل شناختن نیست، خدا پیغمبران را فرستاد. بنابراین انسان باید در این عالم، قبل از هر چیز بفهمد که برای چه خلق شده؟ هدفش از زندگی چیست؟ چه راه هایی باید برود، چه راه هایی نباید برود؟ چه کسانی مانع راه او هستند، آنها را بشناسد، و این که چگونه با آنها برخورد کند؟ هم با دشمنان درونی خود هوای نفس و شیطان، هم با دشمنان بیرونی - چه داخل جامعه خودش و چه در سطح بین المللی- بداند که چه رفتاری باید داشته باشد. همه اینها اسمش دین است. یعنی ما یاد بگیریم چگونه باید زندگی کنیم، هدف کجاست؟ چگونه باید برویم؟ چگونه با دیگران برخورد کنیم؟ این مجموعه با هم میشود دین.

وقتی به این تعریف از دین توجه کنیم، خواهیم دانست که جایگاه دین، تمام و سراسر زندگی انسان است و هیچ بخشی از زندگی خارج از حوزه دین نمیماند. عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، بین المللی، نظامیو هر عرصهی دیگری شما برای زندگی انسان فرض کنید، همه اینها باید از دین سرچشمه بگیرد. این بینشی است که ما نسبت به دین داریم. آن وقت مبارزه هم همینجا معنا پیدا میکند. یعنی مبارزه آن است که دین از ما بخواهد، در راه رسیدن به اهداف دین باشد. شیوه مبارزه آن است که دین تعیین میکند و سایر مسائلی که در اینجا مطرح میشود، همه در قالب دین برای ما مطرح است و چیز دیگری نداریم. آنجایی که مسائل شخصی باشد، هوسهای فردی باشد اینها خارج از حوزه دین است و ارزشی نخواهد داشت. همه آنچه که ارزش دارد آن است که در سایه دین واقع شود و نهایتاً برای رسیدن به هدف دین که قرب خداست.

 

  آیا این نگاه مورد قبول همه آحاد جامعه هست؟ یعنی همه افراد همین فهم از مبارزه را دارند؟

 آیت الله مصباح: طبعاً این نگاه مورد قبول همه جامعه نیست. نمیخواهیم درصد و آمار تعیین کنیم اما بسیاری از افراد جامعه حتی خواص هستند که برای دین یک حوزه تأثیرگذاری محدودی قائلند. معتقدند دین همین است که آدم اصول دین را قبول داشته باشد و نمازی بخواند، روزهای بگیرد، خیلی آدم خوبی باشد، برای سیدالشهداء عزاداری کند، اطعام کند، از نگاه خیلیها چنین آدمیدیندار است. اما اینکه اقتصادش چگونه باشد؟ روابط اقتصادیاش چگونه تنظیم شود؟ مسائل سیاسیاش چگونه باشد؟ معتقدند اینها ربطی به دین ندارد! احیاناً با خود میگویند اینها دنیاست. دین و دنیا را در مقابل هم میبینند، دین میشود فقط همین مسائل شخصی و اعتقادی و مناسک عبادی و بقیه مسائل میشود دنیا.

در واقع جامعه از این نظر به دو دسته تقسیم میشوند: مردم دیندار به معنایی که ما میگوییم و دسته دوم دیندار به معنای فراگیرش به معنای عامش، دیندارِسکولار. این چیزی است که در زمان همه پیامبران مطرح بوده. زمان خود پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بعد از وفات و قبل از دفن ایشان، این مطلب بارز شد و بعد هم ادامه پیدا کرد تا همین امروز. این نوع نگاه به دین الان به عنوان سکولاریسم مطرح است و یک کسانی به این عنوان شناخته میشوند و در یک زمانی هم در ایران خیلی رسمیترویج میشد و شخصیت های درجه اول کشور هم روی آن مانور میدادند و حتی گاهی میگفتند اگر دین هم بخواهد وجود داشته باشد، باید دینِ سکولار باشد. حالا هم کم و بیش اگر به زبان نیاید در دلها هست.

وقتی این نگاه بود، دین میشود یک چیزی در کنار اینها، برای همین در جامعهشناسی امروز، دین یک نهادی است در کنار نهادهای دیگر؛ ما نهاد خانواده داریم، نهاد آموزش و پرورش داریم، نهاد سیاست داریم، نهاد حقوق داریم، در کنار آنها یکی هم نهاد دین است. حالا این چه اندازه است؟ در حقیقت برای خالی نبودن عریضه، به عنوان یک نهاد، جایگاهی هم برای دین قائل شدند. به عنوان واقعیت اجتماعی میگویند دین هم یک چیزی است که مردم دارند! این هم یک نهادی است ولی اینکه در حل مشکلات مردم نقشی دارد، چنین اعتقادی ندارند. در حالی که به عقیده ما اصلاً نهاد حقیقی زندگی انسان آن است که در سایه دین باشد. یعنی دین در همه عرصههای زندگی انسان است و زیر چتر دین است که شاخههایی مثل سیاست، اقتصاد، حقوق و شاخههای دیگر پیدا میشود. این اختلاف ریشهای است و شوخیبردار نیست، نمیتوانیم پنهانش کنیم.

ما چون معتقدیم که باید آن نظر اول را پذیرفت، بنابراین در رفتارها - چه رفتار فردی باشد، چه گروهی، چه خانوادگی، چه اجتماعی و چه جهانی - آن چیزی که با دین و فرهنگ دینی ارتباط داشته باشد، دارای ارزش است و به یک معنا چون اساس فرهنگ هم باورها و ارزشهاست، باید گفت که اصلاً دین یک مقوله فرهنگی است. چون دین هم یک سلسله باورها  و ارزشهاست که حاکم بر همه رفتارهای فردی و اجتماعی انسانها شده است.

بنابراین برای ما مبارزهای معنا دارد که برای دین باشد، با شیوهای انجام میگیرد که دین میپسندد، هدفش ترویج دین و رسیدن به هدف دین یعنی تقرب به خدا باشد. به غیر از این اصلاً چیزی نمیشناسیم. هر رفتار دیگری که به خاطر دین نباشد، حرفهای بچهگانه دنیاپرستان است و چنین نگاهی متعلق به کسانی است که اسلام و قرآن، خیلی از آنها را «کالانعام» مینامند و خیلیهاشان را «شَرُّ الدَّوابّ» نام میگذارد. البته کالانعام دانستن این افراد محترمانه است ولی بدترش، شرّالدواب دانستن آنهاست، بدترین جنبدهها! این فرق اساسی مسئله بین دو نگاه است. ما اگر مبارزه سیاسی داریم یعنی مبارزه سیاسیای که دین میپسندد و برای تحقق اهداف دین است. اگر در این مبارزه سیاسی، دین نباشد کاری با آن نداریم.

 

از کجا میتوانیم این را بفهمیم که این مبارزه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ما مبارزه دینی است؟ شاخصهاش چیست؟

 آیت الله مصباح: از هر راهی که میشود دین را شناخت، میتوانیم مبارزه دینی را هم بشناسیم. باید ببینیم دین حقیقی را چگونه میشود شناخت.

 

  با این نگاه باید بگوییم که چون در بخشهای مختلف این حوزه، مبارزه فرهنگی است پس این نوع مبارزه اصالت و اهمیت بیشتری نسبت به امور دیگر دارد.

 آیت الله مصباح: به یک معنا عرض کردم که خود دین هم یک مقوله فرهنگی است. این دوتا خیلی به هم نزدیک هستند. البته فرهنگ، تعاریف بسیار مختلفی دارد و در همه آنها این قرابت نیست ولی در اکثر تعاریف چون اساس فرهنگ، باورها و ارزشهاست، فرهنگ با دین خیلی قرابت پیدا میکند.

 یکی از آسیبهایی که در حال حاضر داریم و ما در شماره های مختلف هفته نامه 9دی به آن پرداخته ایم این است که مبارزه نکردن یا سازش کردن را با ادبیات دینی جلوه میدهند، یعنی برای آن ایدئولوژی سازی میکنند. حتی این نگرانی وجود دارد وقتی که گفته میشود پیام عاشورا مذاکره و تعامل است یا گفته میشود که صلح حسنی سختتر از جهاد حسینی است، به نوعی در راستای همین ایدئولوژیسازی باشد.

 آیت الله مصباح: بله؛ البته همین طور که عرض کردم قضاوت در اینباره بستگی دارد به این که معرفت هر کس از دین چقدر صحیح و واقعی باشد. حقیقتش این است که بسیاری از ما از وقتی که دین را شناختیم، دین همان تعریفی را داشته که اشاره کردم، یعنی همین مناسک عبادی، نماز و روزه و روضه و گریه و همینها بوده نه اینکه در تمام ابعاد زندگی جاری باشد. یادم هست اولین باری که من فعالیتهای اجتماعی و مبارزات سیاسی را به عنوان یک امر دینی شناختم، از مرحوم آیتالله کاشانی (رضوانالله علیه) بود. یک روزنامهای - که یادم نیست اسمش چه بود - چاپ میشد و طرفدار آقای کاشانی بود و عکس ایشان را چاپ میکرد، روزنامههای دیگر همه درباری بودند. همان وقتهایی بود که ایشان را تبعید کرده بودند به لبنان و از لبنان برگشته بودند و استقبالی از ایشان شد. ما از آن طریق آیتالله کاشانی را شناختیم. در آن روزنامه به نقل از آیت الله کاشانی نوشته میشد که من این کارهای سیاسی را به عنوان اینکه وظایف دینیام است، انجام میدهم. ولی جامعه دینی آن روز این نگاه را نمیپذیرفت و معمولاً گفته میشد که ایشان یک رجل سیاسی است و به همین خاطر آقای کاشانی را در ردیف مراجع حساب نمیکردند با اینکه شاید از هیچکدام از مراجع آن زمان هم کم نداشت ولی نگاه عمومی این بود. ایشان و مرحوم آقای سید احمد خوانساری همدرس بودند، بعضیها میگویند ایشان حتی در بعضی جهات از آنها هم مقدم بود، در استعداد و در فراست مقدم بود ولی این شخص بزرگ را به عنوان یک رجل سیاسی میشناختند.

آن وقت این سئوال برایم پیش آمد، بین این دینی که ما بلد هستیم، یعنی همین نماز و روزه و روضه، با دینی که این آقا میگوید چه نسبتی است؟ آن روز ما بچه بودیم و این به عنوان یک سئوال برایمان مطرح بود. بعد کم کم در اثر فعالیتهای فداکارانهای که ایشان کرد، یکی دوتا گروه هم در کنار ایشان به عنوان طرفداری در این اردوگاه شکل گرفت، یکی فداییان اسلام بود و یکی مجاهدین اسلام. آقای شمس قناتآبادی رهبر مجاهدین اسلام بود و مرحوم نواب صفوی هم رهبر فداییان اسلام؛ اینها طرفدار آقای کاشانی بودند. البته اختلافاتی هم کم و بیش داشتند و گاهی هم تنشهایی بینشان واقع میشد ولی معمولاً روزنامهنگارها این دو را به عنوان دو بازوی آیتالله کاشانی معرفی میکردند. این مسائل ذهن ما را مشغول کرده بود تا اینکه آمدیم قم و از درسهای امام استفاده کردیم، دیدیم ایشان گاهی در درسهایش برای مسائل فقهی مثال از مسائل سیاسی میزنند! من یادم هست میگفتند اگر حاکم اسلامی، اگر فقیه جامع الشرایط بگوید این عبایت را باید برای اسلام بدهی، واجب است، باید بدهی، این حکم حکومتی است و فقیه واجب الاطاعه است.

 در مبارزه با همین تعریفی که فرمودید، از نظر شخصیتی حضرتعالی به امام و آیتالله کاشانی نزدیکتر بودید؟

 آیت الله مصباح: من کسی نیستم که بگویم به چه کسی نزدیک بودم. گفتم از اینها یاد گرفتم، ابتدا شاید از مرحوم آقای کاشانی بود بعد هم از حضرت امام(ره). شخصیت برجسته دیگری که بگویم در کنار اینها مطرح باشند، یادم نمیآید. البته حقیقت این است که مسائل و وظایف اجتماعی را اساساً از امام یاد گرفتم و باور قلبی کردم. نه صِرف تقلید باشد بلکه از امام یاد گرفتم. هیچ کس دیگر مانند ایشان پا به میدان نگذاشته بود که اینطور صریح بگوید بخش اعظم فقه مربوط به سیاست است. این را فقط امام بیان میکرد! کسانی دیگر فعالیتهایی داشتند، قبلاً هم بودند، زمان مشروطیت هم مراجع دخالتهایی داشتند و در آن زمان هم، از علما کسانی بودند که از مرحوم آقای کاشانی حمایت میکردند، هم از علمای درجه اول و هم از فضلای دیگر، اسمشان یادم است مثل حاج محمد آقای تهرانی بود که هیأت قائمیه را در تهران تأسیس کرده بودند. ایشان هم فاضل و تحصیلکرده نجف بودند ولی علاقهمند به این جناح بود، یک گروه فعالی بودند. اما آن که میتوانم بگویم دینم را با این تعریف از او یاد گرفتم، امام(ره) بود که رسماً به بنده آموخت که فعالیتهای اجتماعی در کنار نماز و مثل نماز واجب است.

 

  مارکسیستها امام را اهل مبارزه نمیدانستند!

  اخیراً از سوی بعضی کسانی که در انقلاب سابقهای هم دارند، ادعا میشود که آقای مصباح در یک برههای به صورت جدی اهل مبارزه نبود، حتی در هفتههای اخیر گفتند آن اسناد دالّ بر مبارزه سیاسی که شما امضا کردهاید، بیانیههایی برای دهه 40 بوده و بعد از سال 42 تا سال 55 انقطاعی حاصل شده و آقای مصباح اهل مبارزه نبودند. به نظر می رسد با این توضیحی که الان فرمودید، ظاهراً تلقی شما از مبارزه با تلقی این آقایان از مفهوم مبارزه متفاوت بوده و این منجر میشده که آنها فکر کنند شما مبارز نیستید؛ در حالی که از نگاه شما اساساً آن رفتاری که آنها قائل به مبارزه بودند - مثل همکاری با منافقین برای سرنگونی رژیم پهلوی - را اساساً شما مبارزه نمیدانستید.

 آیت الله مصباح: این که اختلاف در رفتار اشخاص پیش میآید دلایل مختلفی دارد. یکی همین است که اصلاً از ریشه، دین را شامل این مسائل نمیدانند، اصلاً قائل به مبارزه دینی نیستند. فقط دین را در حوزه مسائل فردی و مناسک عبادی محدود میدانند. ما الحمدلله از امام این را آموختیم که این طور نیست. از فرمایشات امیرالمومنین(علیه السلام) در نهجالبلاغه همین برداشت میشود. نکته دیگر این که بالاخره باور کردیم بخش عظیمیاز دین - اگر نگوییم اعظمش - مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی است. طبعاً انجام آن وظیفه اجتماعی و سیاسی در بسیاری از موارد احتیاج به مبارزه دارد. وقتی آدم در مقابل دشمن قرار میگیرد باید مقاومت کند، باید دشمن را بکوبد، مانع را از سر راه بردارد. خب در اینها اختلاف میشود. این یک جور اختلاف است که آیا فلانی مبارز است یا نیست. فرض بفرمایید وقتی نهضت حضرت امام شروع شد و گروههای مختلفی همکاری کردند؛ در همان زمان کسانی بودند مبارزه میکردند و زندان میرفتند و در معرض خطر واقع میشدند، ولی مارکسیست بودند. آنها مبارزه میکردند؛ با شاه هم مبارزه میکردند، با آمریکا هم مبارزه میکردند ولی با طرز فکر دیگری بود. خب طبعاً آنها کسی که همراهی شان نمیکرد، میگفتند این آدم اهل مبارزه نیست!

با همین نگاه، قبل از نهضت، امام را که ملاحظه میکردند میگفتند ایشان که مبارز نیست! چرا؟ چون امام مشغول درس و بحث بود، یا این که مشغول تربیت شاگرد بود ولی چون از نگاه آنها کاری نمیکرد، مبارز هم نبود. قبل از رحلت مرحوم آقای بروجردی، من به یاد ندارم حضرت امام حتی یک بیانیه، یک سخنرانی راجع به مسائل سیاسی و اجتماعی ایراد کرده باشد. البته در بحثهای نظری همانطور که عرض کردم گاهی حتی برای مثالهای درسی هم از مسائل اجتماعی و سیاسی مثال میزد اما این که یک اقدام عملی برای مبارزه کرده باشد، اینطور نیست. در آن زمان میگفتند امام مبارز نیست، آنها مبارزه را همان میدانستند که خودشان عمل میکردند. این هم یک طور اختلاف بود.

با حکم حکومتی رهبری سران فتنه اعدام نشدند/ فتنه سال 88 اسلامیت نظام را هدف گرفته بود/    نگران شیطنت برخی برای مجلس خبرگان آینده نیستم

یک وقت اختلاف در شیوه مبارزه است. عدهای بعد از اینکه فهمیدند اسلام حق است و برای اسلام باید مبارزه کرد و مصداقش هم مبارزه با آمریکا و شاه است، اختلاف بر سر این میشد که چگونه باید مبارزه کرد، آیا همه باید یک طور رفتار کنند؟ یا باید تقسیم کار شود؟ گروههای مختلفی بودند؛ مثلاً این صحیح است که ما با مارکسیستها اتحاد کنیم؟ عدهای میگفتند ما میخواهیم با شاه مبارزه کنیم، چه فرقی میکند، آنها هم برای حذف شاه مبارزه میکنند. یادم نمیرود یکی از کسانی که بعدها در انفجارها به شهادت رسید در مجلسی - که الان حتی به یاد دارم در کجا و چه اشخاصی از بزرگان و علمای امروز هم حاضر بودند - ایشان میگفت ما و مارکسیستها هرکدام نصفی از اسلام را داریم، از نگاه آن آقا اسلام به معنی خدا پرستی و عدالت بود! بعد معتقد بود که ما خداپرستیاش را گرفتهایم و مارکسیتها عدالتش را گرفتهاند! بعد میگفتند چرا به مارکسیستها بد میگویید، آنها هم حق دارند به ما بد بگویند. این را یک روحانی میگفت که بعدها شهید شد!

با این نگاه طبعاً وقتی کسی علیه شاه با مارکسیستها همکاری نمیکرد، میگفتند  این فرد، مبارز نیست! آن زمان عدهای بودند که صریحاً میگفتند ما الان یک مبارزه ضد امپریالیستی داریم و عین این تعبیر را میگفتند که ما و مارکسیستها و مجاهدین نباید با هم ستیزه کنیم و خودمان را از آنها جدا بدانیم، چون ما الان در حال مبارزه در یک جبهه ضد امپریالیستی هستیم. در نگاه این افراد، هدفْ مبارزه با امپریالیسم بود. طبعاً این نگاه برای بنده هیچ ارزشی نداشت! من گفتم برای ما آن مبارزهای ارزش دارد که برای دین باشد، آنوقت دین را بگذاریم کنار و برویم ضد امپریالیسم مبارزه کنیم!؟

 

خاطرهای که از آن فرد روحانی نقل کردید و بعد فرمودید که شهید شد، خاطره عجیبی بود. هر چند از ایشان اسم نیاوردید ولی ما حساس شدیم بدانیم که این بنده خدا تا آخرین لحظه عمرش یعنی تا زمان شهادتش هم دیدگاهش همین طور بود یا عوض شد؟

 آیت الله مصباح: اواخر عمرش من با ایشان ارتباط نزدیک نداشتم، نمیدانم. ان شاءالله که عاقبت بخیر بوده و آن برداشت هم اشتباهی بوده؛ ولی بعضیها اینطور بودند. البته این امروز برای شما عجیب است ولی در آن زمان و در آن خفقان که خیلیها میخواستند آن رژیم سرنگون شود، از این دیدگاهها که موجّه جلوه میکرد، کم نبود.

خدا ما را عاقبت بخیر کند. چون ایام یوم الله 9 دی نزدیک است و ما هم در طول سال با انتشار نه دی اهداف آن روز را دنبال می کنیم؛ چند سئوال در این خصوص مطرح است. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند فتنه، خط قرمز است، منظور ایشان دقیقا چه ابعادی از فتنه بود؟ آیا منظور سران فتنه است؟ شخصیت های مؤثر در فتنه است؟ اخیراً که حضرت آقا مریض احوال بودند، بعضیها واسطه گری کردند تا یکی از چهرههای اصلی فتنه به بهانه عیادت به دیدن ایشان برود و به نحوی خصوصی عذرخواهی کند و موضوع تمام شود. اما حضرت آقا فرموده بودند که این افراد بغی کردند و باغی بر انقلاب بودند و باید مصداق آن آیه بشوند که خداوند فرمود «الّا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا» توبه کنند و اصلاح کنند و آشکارا عذرخواهی کنند، تا نظام از آنها بگذرد. سئوال این است که چرا ایشان نمیگذارند موضوع فتنه به فراموشی سپرده شود و  مدام بر بزرگداشت 9دی و خط قرمز بودن فتنه تأکید میکنند؟ 

 آیت الله مصباح: اینکه من عرض میکنم در حد فهم قاصر خودم است. آقا نیتشان چه بوده و چه چیزی را لحاظ کردند، خودشان باید بفرمایند. اولاً حضرت آقا با بسیاری از سیاستمداران در ریشه این مباحث با هم اختلاف دارند. اینکه عرض کردم امام همه جا صحبت از اسلام میکردند؛ شما سخنرانیهای امام را واژهشماری کنید، بیشترین واژه در کلمات حضرت امام، اسلام بود، اما دیگران اینطور نیستند. معلوم نیست در عمرشان چند بار در سخنرانیها اسم اسلام را برده باشند! اما امام در یک سخنرانیاش شاید چندینبار روی اسلام تأکید میکردند. آقا هم همینطور است، ایشان هم شاگرد آن مکتب است.

کسان دیگر اینطور فکر نمیکردند، میگفتند ما داریم با امپریالیسم مبارزه میکنیم. اگر خیلی فکر عالی داشتند میگفتند ملیگرا هستیم و داریم برای ایران عزیز فداکاری میکنیم! در نگاه اینها اسلام حاشیه است، گاهی هم شاید اسمی از آن برده شود برای اینکه مردم خوششان بیاید و الّا اعتقادی ندارند به اینکه نظام اسلامیاست، حکومت اسلامیاست، جمهوری اسلامیاست. میگویند این پسوندی است که بعد از انقلاب شایع شده! چون اصلاً نمیشود مملکت را با دین اداره کرد! بنابراین وقتی ایشان میگویند که فتنه خط قرمز ماست چون چیزی که بخواهد با اسلامیبودن نظام تلاقی داشته باشد، این خط قرمز است و فتنه سال 88 اسلامیت نظام را هدف گرفته بود. فتنه آن حرکتی است که باعث میشود این روح اسلامی بودن نظام از بین برود. غیر این میشود یک نظام دموکراتیک، حالا خوب است یا بد، برای خودشان است. بالاخره واقعیت این است که این یک چیزی است و آن یک چیز دیگری است. بحث بر سر این است که ما دلمان بسوزد برای این که احکام اسلام تعطیل میشود، یا دلمان بسوزد برای اینکه مثلاً دیکتاتوری است؟ اصلاً فکر برخی این است که ما بر ضد دیکتاتوری مبارزه کردیم، مردم خودشان تصمیم میگیرند آقا بالاسر نداشته باشند. این بهترین تعبیر است که از یک طرز تفکر سکولار میشود بیان کرد.

نکته دوم اینکه حالا ما معتقدیم که باید نظام سرکار باشد و قانون اساسی ما اسلام را مورد تاکید قرار داده؛ ولی آیا این کاری که میخواهیم انجام دهیم، به نفع اسلام است یا به ضرر اسلام؟ مسأله در تشخیص مصداق است! اینجا هم باز افکار و اندیشهها با هم فرق میکند. کسانی مهمترین مصالح دنیوی را عزت اسلامی میدانند و ایران هم اگر میگویند برای این است که ایران تنها کشور مدعی پیادهکردن اسلام است و ما انقلاب کردیم برای اسلام. شاید کسانی فکر کنند که  ما میتوانیم این پسوند اسلامی را کمرنگ کنیم تا بعضی از موانع و دشمنیها را کم کنیم، تا چه حد اگر این کمرنگ شود مجاز هستیم؟ من فکر میکنم که مقام معظم رهبری مثل حضرت امام (رضوان الله علیه) اصل را اسلام میدانند و برای همه چیز در سایه اسلام ارزش قائل هستند. بنابراین اگر چیزی به اسلامیبودن نظام لطمه بزند، جلوی آن میایستند و این، خط قرمز است.

به نظر میرسد که حتی  وجه تمایز، واژه «اسلامیت» در این نظام نیست، و الّا کنار ما جمهوری «اسلامی» پاکستان هم هست و ما هم جمهوری اسلامی ایران؛ ولی ما یک مقوّمی برای این اسلامیت داریم که آنها ندارند...

 آیت الله مصباح: البته آن اسلام هم اشتراک در اسم است و الّا اصلاً هویت پاکستان به خاطر این که از هند جدا شود و مستقل شود، اسلامیتش بود، اگر اسم اسلامیت نبود مردم نمیآمدند کمک کنند.

نماد اسلامیت نظام ما ولایت فقیه است. حالا اگر کسانی در داخل نظام باشند ولی با تردید نسبت به آن عمل کنند، چه باید کرد؟

 آیت الله مصباح: همه دنیا میدانند که ولایت فقیه سمبل اسلامیبودن این نظام است. اما کسانی از اول اصلاً نسبت به این موضوع موافق نبودند، میگفتند این یک دیکتاتوری آخوندی است، دیکتاتوری نعلین! بعضیها هم اصلش را پذیرفتند و گفتند که چون مردم رأی دادند ما آن را قبول کردیم، حالا اگر مردم رأیشان را پس بگیرند، ما هم قبول نداریم! اصلاً یک بار دیگر رفراندوم کنیم تا ببینیم مردم ولایت فقیه را میخواهند یا نمیخواهند؟ زمینهسازی کنیم برای این کار تا جایی که حرمتها شکسته شود و حتی مردم نسبت به امام هم تعرّض کنند. سالهای قبل بعضی مدیران بالادست کشور گفتند اینطور نیست که همه مردم امام را دوست بدارند، نه خیلیها هم با امام میانهای ندارند. صریح گفتند و در روزنامههایشان هم نوشتند.

اگر یادتان باشد یکی از رؤسای جمهور گذشته میگفت که ما ولایت فقیه را از این جهت قبول داریم که در قانون اساسی آمده یعنی اگر فردا در قانون اساسی نوشتند ما ولیّ فقیه نمیخواهیم، من اعتقادی به ولایت فقیه ندارم. اگر فردا اصلاحیهای به قانون اساسی خورد و این حذف شد، مانعی ندارد هرچه مردم بگویند، تعبیرش هم همین است: هرچه مردم بگویند!

  صحبت این بار مقام معظم رهبری درباره فتنه، خیلی صریح بود با اینکه پنج شش سال از فتنه گذشته ولی صریحتر از همیشه درباره فتنه صحبت کردند و تعبیرشان این بود که فتنه خط قرمز نظام است. حتی گفتند که دولتمردان همانطور که در جلسه رأی اعتماد قول دادند، به فاصلهگذاری با فتنه و فتنهگران پایبند باشند. به نوعی ایشان خواستند توجه به مصادیق پیدا بشود.

 آیت الله مصباح: مقام معظم رهبری که جانشین امام (ره) هستند و به تعبیر مسامحهآمیزی، روح امام راحل در کالبد ایشان وجود دارد، مانند امام عزیز مصالح را مقایسه میکنند و بیان میکنند. ممکن است مطلبی در زمانی گفتنش لازم باشد و یک زمانی لازم نباشد. همان طور که میدانید، غیر از مسئله تشخیص هدف و تشخیص روش، تشخیص مصادیق هم مهم است. حالا بر فرض که ما در هدف توافق کردیم و روش مبارزهمان هم مشخص شد و دشمن را هم کاملاً میشناسیم و در تشخیص دشمن هم اشتباهی نداریم؛ اما این مورد آیا مصداق این مبارزه هست یا نیست؟ مصداق این وظیفه شرعی هست یا نه؟ مصلحت جامعه انقلابی هست یا نیست؟ در تعیین این مصادیق طبعاً اختلافات بیشتر خواهد بود. آن اختلاف، یک اختلاف ریشهای بود. آنجا دو دسته میشدند، سکولار و غیرسکولار؛ اما به اینجا که میرسد در تعیین مصداق طبعاً اختلافات خیلی بیشتر میشود، در هر مورد خاصی ممکن است اختلاف سلیقه باشد، این که فلان عمل اهمیت دارد یا آن؟ ضرورت دارد یا نه؟ مخصوصاً در رعایت اولویتها اختلاف سلیقه زیاد میشود.

اوایل نهضت در بین علمای قم دو نفر بیشتر به هم نزدیک بودند، یا لااقل ترویج میشد که اینها یکی هستند، حتی عکسهای امام و آن نفر دیگر با هم به عنوان دو رهبر مبارزه چاپ میشد و معرفی میشدند. اما بعد از اینکه ساواک برای بار اول امام را گرفتند و مدتی در قیطریه بودند، وقتی ایشان آزاد شدند، کم کم بینشان فاصله افتاد. بعد از مدتی نزدیکان و دیگران هم فهمیدند که بین این دو نفر در کیفیت ارتباط با دربار و درباره شیوه مبارزه اختلاف نظر وجود دارد.

یادم میآید که یکی از دوستانمان آن وقت تازه از زندان آزاد شده بود، شخصیت بسیار معروف و شناخته شدهای هم هست. ما و مرحوم آقای دکتر باهنر و مرحوم آقای ربانی شیرازی و به نظرم دکتر مفتح و یکی از مراجع فعلی، رفتیم دیدن آن آقا که تازه از زندان آزاد شده بود. آنجا صحبت شد که زمینه اختلافی بین مراجع در حال تحقق است و این برای انقلاب خطرناک است و خوب است برای اینکه از این وضع جلوگیری شود تلاش کنیم. در همان جلسه تصمیم گرفتیم برویم با هردو بزرگوار ملاقات کنیم و بگوییم که این اختلاف، باعث ضرر به انقلاب میشود و شما به آن راضی نباشید، ببینید منشأ اختلاف چیست تا زودتر حل شود.

آن مرجع دیگر - که اسم نبردم - گویا مریض احوال بودند و در منزل خوابیده بودند و به نظرم به وسیله یکی از آقایانی که بیشتر با ایشان ارتباط داشت و الان هم یکی از مراجع فعلی هستند، خواهش کردیم تا از ایشان تقاضا کند ما را بپذیرند و برویم خدمتشان مسئله را مطرح کنیم. آن آقا هم تماس گرفتند و وقت گرفتند، عصری بود و ما هم با جمع دوستان که اسم بردم رفتیم اول منزل این آقا بعد هم منزل امام. ایشان خوابیده بودند به زحمت بلند شدند تکیه دادند و نشستند و ما بحثمان را مطرح کردیم که برای چه آمدهایم. ایشان گفتند که آقا، مبارزه با این وضعی که در پیش است کار سادهای نیست، کار یک روز و دو روز نیست، کار یک نفر و دو نفر هم نیست. این کار زمانبر است و حتماً طولانی خواهد بود. ما اگر بخواهیم در این مبارزه پیروز بشویم، باید همه روحانیون مشارکت داشته باشند. طبعاً اگر بخواهیم همه مشارکت داشته باشند باید یک جلساتی باشد تا مشورت کنند و بعد دستهجمعی تصمیم بگیرند، نه اینکه کسی یک نفری تصمیم بگیرد و بگوید شما هم باید دنبال من بیایید. به نظرم این جمله را هم گفتند که اگر بنا شد ما با دستگاه سلطنت مخالفت کنیم، آیا این کار صحیح است؟ باید فکر کرد به کجا منتهی میشود؟

آقایون هم سکوت کرده بودند - چون تقریباً روشن بود که جواب چیست - میخواستند پا شوند که من گفتم اگر ممکن است شما کسانی که به نظرتان باید با آنها همفکری کنیم را معرفی کنید چون ما قصد داریم برویم خدمت آقای خمینی، یک وقت ایشان میپرسند که حضرتعالی نظرتان چیست و چه کسانی مشارکت کنند، بدانیم چه جوابی بدهیم؟ ایشان چند نفر را اسم بردند غیر از مراجع آن زمان، از کسانی که یادم است ایشان نام آوردند یکی آقای سید صادق روحانی بود و یکی حاج میرزا ابوالفضل زاهدی که مفسّر بودند و در مسجد امام نماز میخواندند و درس تفسیر داشتند؛ درس تفسیر عمومی در حوزه قبل از آقای طباطبایی منحصر به ایشان بود. من حدس میزدم که ایشان منظورشان چه کسانی هست ولی خواستم تصریح بشود که برای دوستان شبههای نباشد.

رفتیم خدمت امام؛ تابستان بود و در حیاط منزلشان تخت گذاشته بودند. امام تشریف آوردند و مرحوم آقای اشراقی هم همراه ایشان بودند. دوستان همینهایی بودند که عرض کردم، آقایی که از نزدیکان آن مرجع بودند و الان خودشان از مراجع فعلی هستند، صحبت کردند و گفتند که اختلافاتی پیش آمده و این وضع به صلاح نیست و حتی ممکن است کسانی در بیت شما علیه آن آقا صحبت کنند. اینها صلاح نیست، خوب است جلوگیری بشود. امام شروع کردند به صحبت (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند که اگر منظور از اینکه همفکری شود و دستهجمعی تصمیم گرفته شود، این است که ما راجع به اصل مبارزه بنشینیم فکر کنیم آیا ما باید مبارزه کنیم یا نه؟ من عقیدهام این است که اگر هیچ کس با من همراهی نکند و من تنها باشم، بنا بر وظیفه شرعیام واجب است که مبارزه کنم ولو هیچ کس مرا همراهی نکند. این قابل بحث نیست! تشخیص من این است. اما اگر در شیوه مبارزه باید بحث کنیم، من موافقم که دسته جمعی باشد ولو مبارزه، کمرنگتر شود؛ ولی چون این به صَلاح اسلام است، موافقم ولو وظیفه خودم را حرکت تندتر تشخیص میدهم ولی حاضرم آرامتر عمل کنم برای اینکه دستهجمعی اقدام شود. اما اینکه گفتند که عدهای در منزل من میآیند و چیزی میگویند، خب آنجا هم عدهای مینشینند و میگویند خمینی کیست؟ حالا من بروم گله کنم که چرا در خانه شما چنین حرفی زدهاند؟ من گفتهام دست همه مراجع را میبوسم، اهانت به مراجع را حرام میدانم ولی همه افراد را که نمیتوانم کنترل کنم.

منظورم از ذکر این داستان این بود که این اختلاف، هم در شیوه مبارزه بود و هم وقت آن، در اینها ممکن است تشخیصها مختلف باشد. حالا علل تشخیصها چیست خود یک مسئله روانشناختی است و بنده تخصصی در این زمینه ندارم. بنابراین ممکن است مصلحت واحد، هدف هم واحد باشد، شیوه هم واحد است اما بخاطر شرایط خاصی مراتب داشته باشد. مثلاً وقتی کسی تنها باشد یک وظیفهای دارد و اگر بخواهد دستهجمعی عمل کند طور دیگری باید رفتار کند. آن که ملاک است این است که مجموعه این کار به این صورت که پیشنهاد میشود به نفع اسلام است یا به ضرر اسلام؟ از نگاه مقام معظم رهبری در این مقطع، چنین تأکیدی برای حفظ اسلام و انقلاب لازم بود.

  تاکنون چندبار در سخنان حضرتعالی تأکید شده که یکی از مهمترین مشکلات کشور این است که بسیاری از مدیران کشور از عمق وجود به مسئله ولایت فقیه اعتقاد ندارند! برخیها که این را میشنوند، میگویند این که اکثر مسئولان کشور اعتقاد ریشهای و مبنایی به ولایت فقیه ندارند، عیب نظام جمهوری اسلامیاست و نباید این را گفت.

 آیت الله مصباح: مگر صدر اسلام چطور بود؟! همه اعتقاد داشتند به این که هر چه پیغمبر میگویند از طرف خداست؟ هر چه میگوید باید پذیرفت یا نه؟ آیا این عیب نظام دوره پیامبر نبود؟ بله این عیب دارد ولی چه کار باید کرد؟ همان عیبی که جامعه زمان پیغمبر داشت، جامعه ما هم دارد. شاید کمرنگترش و جامعه آن زمان بدتر هم بود!

البته توجیه میکنند میگویند ولی فقیه که معصوم نیست. بالاخره ما در حد فهم مدیریتی خودمان میتوانیم تصمیماتی بگیریم ...

 آیت الله مصباح: اگر ملاحظه کرده باشید در صدر اسلام کسانی -که بعد از رحلت پیغمبر جای ایشان نشستند- بعضی احکام که نازل میشد اینها اعتراض میکردند! حکم شرعی را پیغمبر بیان میکردند ولی اینها اعتراض میکردند! در کتابهایشان آمده که وقتی آیه راجع به احکام حج تمتع نازل شد، کسانی آمدند به پیامبر گفتند - عین همین تعبیر -که آیا ما برویم احرام حج ببندیم در حالی که از عورتمان منی میچکد؟! با همین تعبیر! ضعف ایمان و اعتقاد و اشتباه در فکر، کم نبوده است. آن طرفش کم است. 

نکتهای که در جلسه بعد از انتخابات سال 88 نمایندگان کاندیداها در آن جلسه مشهور با مقام معظم رهبری داشتند، این بود که ایشان در آن جلسه از جمهوریت نظام دفاع کردند. در حالی که طرفداران فتنه شعار اصالت رأی مردم و حتی در مواردی حاکم بودن رأی مردم بر رأی الهی را  همواره مطرح میکردند.

 آیت الله مصباح: بله؛ اولین کسی که این مسئله را خیلی پررنگ در نوشتهها و سخنرانی هایش مطرح کرد، رأس جبهه اصلاحات بود. میگفتند که تا به حال فقط از اسلامیت نظام سخن گفته شده در حالی که ما جمهوری اسلامیهستیم، پس جمهوریتش چه میشود؟!  البته درباره این موارد یک بحث شناختشناسانه لازم است که واقعاً ما عقیدهمان راجع به اسلام چیست و چه چیزی را حق میدانیم و چه چیزی را باطل میدانیم. به چه معتقدیم و به چه معتقد نیستیم. خود قرآن در مقام مقابله با دیگران که مخالف هستند دو نحو برخورد فکری دارد. با آنهایی که بتپرست بودند یک وقت میگوید که حضرت ابراهیم میگفت: آیا اینهایی که شما میپرستید حرف شما را میشنوند؟ کاری برای شما میتوانند انجام دهند؟ پس برای چه اینها را میپرستید؟ این یک طور بحث است که طرف مقابل را بر اساس منطق قانع کنند. این بحث را میگوییم بحث برهانی.

ولی شیوه برخورد دوم بحث جدال است؛ «و جادِل بِالّتی هِیَ أَحْسَن». ممکن است ما اگر بخواهیم مطلبی را برهانی اثبات کنیم چندین مقدمه بخواهد که فقط پذیرفتن مقدماتش بحث دارد و استدلالهای شما هم به راحتی برای طرف مقابل پذیرفته نمیشود، اما اگر بر اساس مبانی خود فرد بخواهد بیان شود، خیلی راحت برای طرف مقابل قانعکننده خواهد بود و کار عُقلایی در مقام محاورات عرفی، اغلب روی اقناع طرف مقابل است. برای اینکه میخواهیم با هم دعوا نکنیم، میخواهیم با هم زندگی کنیم. پس سعی کنیم طرف بر اساس منطق خودش قانع شود؛ در این صورت دیگر لزومی ندارد ما بحث را بر سر مبانی اولیه گسترده کنیم و بر سر اصول موضوعه بیاییم بحث کنیم.

بتپرستهای مکه و حجاز بطور کلی معتقد بودند که این بتهایی که ما میپرستیم، نمادهایی از فرشتگان هستند و آن فرشتگان، دختران خدا هستند. قرآن روی همین مبنای آنها  میگوید شما که دختر را بد میدانید چطور برای خدا دختر قائلید؟ چطور برای خدا دختر میگویید ولی برای خودتان پسر قائلید؟ «أَلِرَبِّکَ الْبَنَاتُ وَ لَهُم الْبَنُونَ»؟ شما باید پسر داشتهباشید و خدا باید دختر داشتهباشد؟ این شیوه بحث با طرف مقابل، منطق قرآن است. بنابراین رهبری میگوید شمایی که معتقدید مردم، جمهور هستند، پس چرا وقتی 65 درصد مردم رأی بدهند به کسی، آن را نظر جمهور نمیدانید؟!

تعبیر حقالناس از سوی رهبر انقلاب هم بر همین اساس بود؟

 آیت الله مصباح: بله، رهبر انقلاب به اینها چه بگویند؟ طبعاً رأیی که از مردم گرفته شده امانت است. حضرت سجاد (سلام الله علیه) فرمود اگر قاتل پدرم شمشیری که با آن سر پدرم را بُریده بود به امانت نزد من میگذاشت، به او باز میگرداندم. ما که میآییم رأی میگیریم یعنی ما امین مردم هستیم. رأی مردم حقالناس است یعنی همین. یعنی ما خودمان را به عنوان امین مردم معرفی کردیم و میگوییم شما آرایتان را بگویید ما شمارش میکنیم هر چه اکثریت است، اعلام میکنیم. حالا اگر کسی آمد و تقلّب کرد، قطعاً خیانت کرده است.

به نظرم مقام معظم رهبری اصل را اسلام میداند مانند امام . اگر کسانی - ولو به خیال خودشان - مصلحت کشور را در این ببینند که با دشمنان اسلام بسازند برای اینکه تحریمها رفع بشود، شاید ایشان مصلحت بدانند؛ اما اگر لازمه این کار، لطمه خوردن به اصل نظام و اسلامیت نظام باشد، حتماً ایشان این کار را صحیح نمیداند و اجازه نمیدهد. میگویند آن مصلحت وقتی قابل استیفا است که ضرر بالاتری نداشته باشد و ما در این نظام، بالاتر از اصل نظام چیزی نداریم. ایشان بالاترین مصلحت را حفظ دین میدانند اما دیگران این تشخیص را ندارند.

مقام معظم رهبری خیلی تلاش کردند که آقایان موسوی و کروبی را برگردانند داخل جبهه انقلاب، حتی بعد از عاشورای سال 88 تا یک سال اینها در حصر نبودند اما در سال 89 وقتی تلاش کردند تا با اعلام راهپیمایی 25 بهمن به جای راهپیمایی 22 بهمن شکاف های جامعه را بیشتر کنند با نظر شورای عالی امنیت ملی و تأیید رهبر انقلاب، حکم حصر برای آنها تعیین شد. یعنی از نظر قانونی اشکال و شبههای به حصر سران فتنه وارد نیست. ولی الان عدهای شبهه میکنند که این حصر، بدون محاکمه قضایی و رأی قاضی مشروعیت ندارد. پاسخ حضرتعالی به این شبهه چیست، مشروعیت این حکم و تصمیمیکه نظام گرفته به چیست؟

 آیت الله مصباح: مشروعیت این حکم به رأی حاکم اسلامیاست. ارزش حکم و تصمیم شورای عالی امنیت هم به امضای ولیّفقیه است. این حکم ولیّ فقیه یعنی حکم حکومتی و حکم حکومتی، حاکم بر احکام اولیه است. اعتبار سایر احکام هم به امضای ولیّ فقیه است حتی اگر اجماع نمایندگان مجلس باشد تا ولیّ فقیه امضا نکند ما آن را قانون واجب الطاعه نمیدانیم. حکم، مخصوص خداست و مخصوص پیغمبر و مخصوص امام و جانشین امام. مجلس هم فقط نقش شورایی دارد، برای همین نمیتواند بر خلاف نصّ صریح حکم ولیّ فقیه چیزی تصویب کند. حالا غربیها میگویند در  تصمیمگیری 50 درصد به علاوه یک میشود قانون؛ ولی ما قانون بودنش را به این میدانیم که بواسطه شورای نگهبان، تأیید مقام معظم رهبری روی این 50 به علاوه یک است. حکم را حکم ایشان میدانیم و ارزش و مشروعیت نظام را هم به ولایت فقیه میدانیم.

  حتی همین قاضی که میخواهد حکم دهد، مشروعیتش به نصب ولی فقیه است.

 آیت الله مصباح: بله؛ اصل اوست و الّا اگر نصب قاضی القضات از طرف ولیّ فقیه نباشد، هیچ ارزش دینیای ندارد.

 این جرم یا گناه بغی، گناه بزرگی است و حضرت امام فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ حالا وقتی یک نفر علیه نظام قیام میکند، این کار از اکبر کبائر است. آیا اساساً از چنین گناه بزرگی توبهکردن ممکن است؟ این توبه چه مقدماتی لازم دارد؟

 آیت الله مصباح: همه اینها جوابش بستگی به حکم حکومتی دارد. اگر حکم حکومتی نبود، هم طبق شرع و هم قوانینی که ما داریم اینها باید مجازات بشوند و حکمشان هم اعدام است. چه کسی اینها را از اعدام نجات داد؟ اگر حکم و نظر ولیّ فقیه نبود، اینها باید اعدام میشدند. برای توبه هم شرایط به حکم حکومتی بستگی دارد. آن مصلحتی که ایجاب میکند تا از حکم اولیه اعدام صرف نظر شود، مصلحت جامعه اسلامیاست که ولیّ فقیه تشخیص میدهد. هرچه تشخیص دهد نظر او معتبر است. اگر مصلحت نبود طبق روال عادی اینها باید دادگاهی میشدند و بدون شک محکوم به اعدام بودند. حتی نه یکبار اعدام بلکه به دلایل مختلف باید اعدام شوند.

  به نظر میرسد این جریانات نفاق یا غربزدهها در ایران در دوره نزدیک به ما پیچیدهتر شده اند. مثلاً مدتی قبل به صراحت و آشکارا میگفتند که تقلید کار ما نیست و آن را تشبیه میکردند به کار میمون یا زمان دیگری تشیّع را یک مذهب خشن معرفی میکردند ولی الان کار را کمی پیچیده کردهاند تلاش میکنند تا از معارف دینی برای این اعتقادات خودشان شاهد تاریخی بیاورند یا از سیره شخصیتهای بزرگ روحانی مثال بیاورند. در برابر این فضای متأخر چه راهبردی را باید پیش گرفت؟

 آیت الله مصباح: نکتهای که فرمودید کاملاً طبیعی است و اختصاص به اهل نفاق ندارد، هر مجموعهای وقتی در هر راهی قرارگرفتهباشند وقتی چند نسل آن، کاری را تجربه کردند، نقطههای ضعف و قوت خودشان را شناسایی میکنند و در دوره بعد سعی میکنند آن نقاط ضعف را جبران کنند. یکی از معانی رشد جامعه همین است که از تجربههای گذشته، نسل بعد استفاده میکنند و آنها دیگر آن اشتباهات را تکرار نمیکنند و نقطههای مثبت را سعی میکنند بیشتر تقویت کنند.

البته هیچ یک از اینهایی که شما فرمودید کار نویی نیست. همه اینها در طول تاریخ نمونههای برجسته دارد. حالا فرض کنید راجعبه همین که یک لفظی را بگویند و یک معنایی را اراده کنند یا تفسیری جدید از آن داشته باشند. قرآن راجع به یهود میگوید که «لا تقولوا راعنا و قولوا اُنظرنا» میگفتند راعنا و عربها از این میفهمیدند که یعنی مراعات ما را بکنید ولی آنها معنی عبریاش را میگرفتند که معنی توهینآمیزی داشت. اینکه از یک لفظی دو جور معنا استفاده کنند و مغالطه کنند، آنقدر در طول تاریخ از این شگردها به کار بردهاند که دیگر نخنما شدهاست. البته هر زمانی به شکل و با ویژگیهای خاصی که مقتضای آن زمان است که عین آنها در تاریخ نبوده ولی روح همه اینها یکی است. برای مردم تهدید است و تطمیع و فریب دادن. مغالطه در مقام بحث است؛ در مقام عمل هم اگر اطاعت نکنید، تهدید و اگر اطاعت کنید تطمیع میکنند.

شما میبینید امروز هم کارهایی که آمریکا میکند یا بزرگترین سیاستمداران پیچیده عالم میکنند از این مقولات خارج نیست. یا فریبکاری در مقام بحث و مغالطه است یا در مقام عمل تهدید است که بمب اتم میاندازیم و یا تطمیع است که اگر با خواستههای ما موافقت کنید تحریمها را برمیداریم، نفت را گران میکنیم، اقتصادتان خوب میشود. همین کاری که معاویه و دیگران میکردند؛ هیچ چیز تازهای نیست. البته شکل کار عوض میشود و بستگی دارد به این که نسل آینده چقدر باهوش باشد و از گذشته استفاده کنند. این همان امدادی است که خدای متعال میفرماید: «مَن کان یُرید العاجِله عجَّلنا له فیها ما نَشاءُ لِمَن نُرید» البته بعدش هم میگوید «کُلّاً نُمِدُّ هؤُلاءِ و هؤُلاءِ مِن عَطاءِ ربّک» یعنی ما همه را کمک میکنیم. آنهایی هم که دنیا پرستند ما کمکشان میکنیم. یعنی اول اجازه میدهیم بروند انتخاب کنند، انتخاب که کردند اجازه میدهیم پیش ببرند و کمک میکنیم در همان راه اشتباهشان، «و ما کان عَطاءُ رَبِّک مَحظوراً» ما دست از بخششمان برنمیداریم. اگر این راه را میخواهند بروند، ما کمک میکنیم بروند.

 

  شیوه جدید تحریفگران، حفظ ظاهر دین و تغییر باطن!

کلام در این است که ما یاد بگیریم از آنها عقب نمانیم، ما هم سعی کنیم از مددهای خدا استفاده کنیم. این خیلی عیب است که آنها از مددهای خدا در راه باطلشان استفاده کنند و ما که پیرو خدا هستیم و میخواهیم راه خدا را ترویج کنیم، از مددهای خدا در راه حقّمان استفاده نکنیم! این خیلی نافهمی است. این تعجب نیست که آنها هر روز آگاهانهتر کار میکنند، نقشههایشان پیچیدهتر میشود. در یک زمانی در همین عصرهای اخیر؛ ابتدا یک کسانی رسماً با دین مخالفت میکردند مثل منکرین و ملحدین میگفتند این خدایی که میگویید چیست؟ این کارهایی که شما به خدا نسبت میدهید، برای این است که ریشه علمیآن را نمیدانید، وقتی ما سرّ علمیاش را کشف کردیم، میفهیم که این کار ارتباطی به خدا ندارد. بعد فراماسونری که رواج پیدا کرد، کسی مثل فتحعلی آخوندزاده که از سران فراماسونری بود به آنها گفت این چه کاری است شما میکنید؟ چرا خدا را انکار میکنید! بیایید ظواهر اسلام را حفظ کنید، ظاهر را قبول کنید ولی باطنش را تغییر دهید! شما نگویید حج چیست؟ خدا چیست؟ بگویید خدا درست است، امام حسین درست است ولی باطنش را عوض کنید. به جای آنکه بگویید امام حسین برای حفظ دین خدا آمد، بگویید برای آزادی، برای رونق اقتصادی، برای تعامل، برای مذاکره آمده است. نگویید امام حسین خشونتطلب بود، باطن قیام حسینی را عوض کنید.

بعضی از روشنفکران ما هم از همانها یاد گرفتهاند و در تحلیلهایشان از مسائل اسلامی، تحلیل اشتباه کردند بعد خودشان هم عملکردند، ظواهر را حفظ کردند ولی روحش را عوض کردند. ابداع و نوآوری همین است! در میان گذشتگان هم بعضیها آمدند صریحاً گفتند که مثلاً دین در مقابل آزادی مقاومت نمیکند والّا خودش از بین میرود. بعد گفتند چرا این طور بگوییم؟ نه! اصلاً دین یعنی آزادی. چرا میگوییم دین مخالف آزادی است؟ اصلاً دین آمده برای ارزش های انسانی و بالاترین ارزش انسانی هم آزادی است!

این خاطره که عرض میکنم واقعی است! آقای تسخیری میفرمودند که ما به آقای مهاجرانی گفتیم اسم وزارتخانه شما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، شما برای اسلام چه کردهاید؟ مهاجرانی گفت: این پسوند اسلامی در این وزارتخانه  تشریفاتی است این همه انجمنهای اسلامی داریم مگر همه اینها واقعاً به دنبال اسلامند؟! اینها اصطلاحاتی است که در انقلاب رایج شده برای هر چیز میگویند اسلام! من متولّی فرهنگ و هنر هستم نه متولّی اسلام؛ به علاوه چه خدمت فرهنگی بالاتر از ترویج آزادی؟! چه ارزشی بالاتر از آزادی؟! ما داریم آزادی به مردم میدهیم، این بالاترین خدمت فرهنگی است. مگر اسلام مخالف آزادی است؟! اسلام کاملاً موافق آزادی است، اصلاً اسلام یعنی آزادی. امام حسین اصلاً برای آزادی کشته شد مگر نمیگویید آزادمردان، برای همین بود!

ظاهر را حفظ کنید باطن را تغییر دهید. این شگردی است که سابقه زیادی دارد. اگر سیاستمداران جدید ما اینها را بهکارمیگیرند جای تعجب نیست؛ البته از یک سیاستمدار ایرانی توقّع این است که هوش و ذکاوت داشتهباشد و اشتباهات گذشته را تکرار نکند. ما باید یاد بگیریم که اگر در رفتارمان اشتباهی بوده و یک جایی گول خوردیم، دیگر تکرار نکنیم ولی متأسفانه ما در اینجا ضعیفیم.

یکی از برکات سالهای اخیر برای جریانات حزباللهی، محبت متقابل حضرت آقا و حضرتعالی بوده است. برای نسل ما این رابطه، خیلی روشنگر بوده. یکی از تعابیری که حضرت آقا راجع به حضرتعالی بکار بردهاند، بحث مطهری زمان است. برخی، این مشابهتسازی رهبری را فقط به یک بُعد از ابعاد شخصیتی ایشان منحصر میکنند، یعنی بُعد علمی؛ آیا منظور رهبری از تشبیه شما به آقای مطهری همین بوده؟

 آیت الله مصباح: این که فرمودید، باعث شرمندگی بنده است و البته این کلام ایشان نشانه بزرگواری مقام معظم رهبری است و معنای آن این است که رهبری معظم انقلاب حواسشان به آدم های کوچک این جبهه هم هست و سعی میکنند ضُعفا را هم ببینند. اما با صرف نظر از لطف و بزرگواری ایشان، اگر بخواهد این تشبیه صحیح باشد، باید ببینیم مرحوم آقای مطهری چه موقعیتی در انقلاب داشتند. اولین رئیس شورای انقلاب آقای مطهری بودند. عرض کردم بنده صلاحیت این تشویق را ندارم اما همین انتصاب از سوی امام، در آن زمان آقای مطهری را به تمام آحاد جامعه معرفی کرد. ثانیاً تنها آقای مطهری نبود که نزد امام (ره) یا نزد آقای طباطبایی درس خوانده بود. اگر صرفاً جنبه علمیایشان بود، در همان مقطع ما چهرههای دیگری هم داشتیم که استاد دانشگاه و مجتهد بودند، هم در فقه شاگرد خود امام بودند و هم در فلسفه، ولی با انقلاب میانهای نداشتند. اما چطور شد که امام  ایشان را معرفی کردند؟ آقای مطهری غیر از درسهایی که در فقه و اصول و فلسفه داشتند (که دیگران هم آن ویژگیها را داشتند)، ویژگیهای خاصی داشتند که مورد نظر امام بودند.  

چرا کسی مثل دکتر مهدی حائری یزدی را نگفتند؟ ایشان هم فلسفه را پیش امام خوانده بود، استاد معروف فلسفه بود. در دانشگاه استاد ممتاز در فلسفه بود، در فلسفه کتاب داشت و صاحب نظر بود، نوه پسری مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه و از انقلابیون بود. از کسانی بود که از حدود 70 سال پیشتر نماینده مجلس یزد شد. آقای صدوقی از قم آمدند یزد برای اینکه ایشان را تبلیغ کنند تا آقا مهدی حائری بشود نماینده مجلس از یزد. آن وقت مرحوم آقای کاشانی شد رئیس مجلس و آقای مهدی حائری هم نماینده مجلس شد. از طرفداران پروپا قرص دکتر مصدق بود. آن از سوابق سیاسی اش، آن از سوابق علمیاش، آن هم موقعیت حوزویاش، چرا مثل او را نگفتند؟ ویژگی آقای مطهری جامعیت و نقشش در انقلاب بود. صرف فلسفه یا صرف فقه و اصول، آقای مطهری را مطهری نکرد. در مقام بحث عرض میکنم، اگر بنا باشد تشبیه بشود، تشبیه در صفات برجسته میشود. وقتی میگویند فلانی مانند شیر است همه صفات را تشبیه نمیکنند بلکه صفات برجسته مشبّه را با مشبّه به مقایسه میکنند.

  اینجا شبههای را هم مطرح  میکنند و میگویند این تشبیهی که مقام معظم رهبری کردند برای این است که چون آقای مطهری یک نیروی فکری بودند، توقع مقام معظم رهبری از آیتالله مصباح هم، کار فکری است نه کار سیاسی و دخالت در انتخاباتها.

 آیت الله مصباح: اگر بخواهیم برای این تشابه وجهی پیدا کنیم عرض کردم که امام تنها کسی را که به اسم در پاریس برای شورای انقلاب تعیین کردند، آقای مطهری بود. چه کار سیاسیای بالاتر از این بود؟ البته گفتم که این نشانه بزرگواری مقام معظم رهبری است و الّا بنده کسی نیستم. اما این تفسیر به رأیها  مربوط به سیاستبازان است. یک چیزی را میگیرند و سوژه میکنند، بعد هر طور دلشان میخواهد تفسیر میکنند و بعد هر طور میخواهند آن را بکار میگیرند و تخریب میکنند؛ موضوعی را بزرگ میکنند و موضوع دیگری را کوچک میکنند، سیاستبازی یعنی همین. این رفتار هم از یک نفر و دو نفر نیست برخیها کار روزانهشان است. خصوصاً این نشریات و رسانههای زنجیرهای کارشان همین است.

اخیراً هم گفتند که آیتالله مصباح به همه مردم توهین کرده و گفته که مردم ما قدر رهبری را نمیفهند...

 آیت الله مصباح: وقتی قرآن میگوید «و لکنّ أَکثرَ الناسِ لا یَعْلَمون» یا میگوید «أکثَرُهُم لایَشعُرون» آیا یعنی قرآن میخواهد به اکثر مردم دنیا توهین کند؟ خیر، غرض بیان نوعی سوء استفاده است. یک حرفی کسی زده با مقدمات و مؤخّراتی که اگر کاملش را بگویند، همه میفهمند چه میگوید، اما میآیند تقطیع میکنند، بعد به دلخواه خود تفسیر میکنند.

 

برخی در محافل و مجالسی گفتهاند حتی در برخی بولتنها نوشتهاند که مقام معظم رهبری به آیتالله مصباح به خاطر رفتارهای سیاسی شان تذکر دادهاند و از این اقدامات شما راضی نیستند. آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟

 آیت الله مصباح: چنین مطلبی واقعیت ندارد، بلکه بر خلاف این، در مواردی تأییدهایی هم وجود داشته - که نمیخواهم بیان کنم – البته همه اینها نشانه لطف ایشان است.

بحث دیگری که می خواهیم از محضر شما سؤال کنیم این شبهه است که اگر ساختار نظام ما در مقایسه با دیگر ساختارها، ساختار خوبی است و مجری در رأس این ساختار هم بهترین مجری است پس باید مشکلات حل شود. چون وجود مشکل یا به ساختار برمیگردد یا به مجری این ساختار؛ پس وجود مشکلات در کشور ما یا نشانه مشکل در ساختار نظام و قوانین است یا در مجریان.

 آیت الله مصباح: این اشتباهی است که در بسیاری از متدینین و خودیها هم به وجود میآید. اینکه تصور کنیم اگر در جامعه دو چیز داشته باشیم، یکی برنامه صحیح و یکی مجری صحیح، صد درصد موفق خواهیم بود، اینطور نیست. ما در عالَم برنامهای بهتر از اسلام نداریم، مجریای هم بهتر از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نداریم. اما چقدر برنامه اسلام درست اجرا شد؟ با آن همه تمهیدات هنوز جنازه پیغمبر روی زمین بود، مسیر را عوض کردند. این به خاطر نقص برنامه بود یا نقص مدیریت؟

مسأله این است که آدمیزاد، موجود مختاری است و در مظانّ امتحان. قرآن میفرماید: «لِیَبْلُوَکُمْ أیُّکُمْ أحْسَنُ عَمَلاً». مقتضای امتحان این است که زمینه برای هر جور کاری باشد. «کُلّاً نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّک» هم اینهایی که بر حق هستند را کمک میکنیم و هم اینهایی که بر باطلاند! هدف خدا در این عالم همین است که زمینه را فراهم کند برای هرکس که در راهی که انتخاب میکند بتواند پیش رود. این قاعده البته تا آنجایی است که به مسائل اصلی عالم لطمه نزند و الّا پیش میرود؛ مگر به جایی برسد که به مصلحت خلقت انسان و مسائل کلّی عالَم ضرر بزند، آن وقت خدا جلویش را میگیرد، فرعون را غرقش میکند در دریا، صدام هم آن بلا سرش میآید.

بنابراین این طور نیست که اگر ما برنامه درستی داشتیم و یک مجری صحیحی هم داشتیم، مدیر خوبی هم داشتیم، این صددرصد باید نتیجه دهد. این از اشتباهات جبرگرایانِ جامعهشناس است. اینها فکر میکنند که عوامل اجتماعی طوری است که اگر صددرصد جور شود باید نتیجه قطعی بدهد و اگر نباشد حتماً در مقدماتش اشتباه شده است. اینها آدمشناس نیستند فقط اسمشان جامعهشناس است. آدمشناسی را باید از قرآن یاد گرفت که میفرماید: «انّا هَدَیْناهُ السَّبیل إمّا شاکِراً وَ إمّا کَفوراً»، «مَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا» اینطور نیست که خدا دستبسته بود و یک امام و رهبرانی را آورد تا کمکش کنند تا جامعه را اصلاح کند. نخیر این طور نیست و الّا خدا میتوانست همه را هدایت کند، همه را بهشتی کند. ولی آن وقت دیگر این موجود، انسان نمیشد. انسان آن است که با اختیار خودش برود، پس باید زمینه اختیار، برایش فراهم باشد. اصلاً فلسفه آزادی در اسلام همین است. برخلاف آنها که خیال میکنند آزادی یک ارزش مقدسی است، ارزش آزادی در اسلام برای این است که زمینه انتخاب فراهم شود تا انسان بتواند کمال خودش را با اختیار کسب کند. انسان اگر مجبور باشد یک راهی را برود که دیگر انتخاب نمیشود و ارزش انسانی نخواهد داشت.

 

الان مسئله انقلاب، برنامه اداره کشور و اداره دولت است، کادرسازی و جامعهسازی است. آیا مؤسسه حضرتعالی و مجموعه کسانی که در حوزه علمیه قم هستند، واقعاً پاسخگوی این نیاز انقلاب هستند؟

 آیت الله مصباح: ما به عنوان طلبه، بعد از انقلاب مهمترین وظیفهمان را این تشخیص دادیم که اسلام را در جمیع جهات خودش بشناسیم و بشناسانیم و با بدعتها و انحرافات مبارزه کنیم. این بالاترین کاری بود که ما به عنوان یک طلبه در جامعه میتوانستیم انجام دهیم. آن که تمام زحمات انبیا را در یک جامعه بر باد میدهد این است که یا اسلام را درست نشناسند یا فریب بخورند. چه جایگاهی میتواند جلوی این بدعتها و انحرافات را بگیرد؟ نه ارتش میتواند، نه سپاه میتواند، نه تجار میتوانند، نه صنعتگران میتوانند، این فقط کار آخوند و حوزه است. ما این کار را به عهده گرفتیم. چه اندازه موفق شدیم؟ به اندازهای که وسائل فراهم شد. ما که قدرت غیبی نداریم، منابع بیمنتها نداریم. همین اندازهای که امام بودجه ما را تقبّل فرمودند و فرمودند شما اینجا را توسعه بدهید، من تا زندهام خودم بودجه اینجا را تأمین میکنم، بعد از ایشان هم حضرت آقا تقبّل فرمودند. ما پیش اَحدی رو نزدیم، تمام نهادها موقع بودجه که میشود نمایندگانشان را میفرستند در مجلس لابی میکنند ولی  ما این کارها را نمیکنیم. یک بودجهای مینویسیم و میفرستیم دفتر آقا و از دفتر آقا میفرستند دولت، یا تصویب میکنند یا نمیکنند و پیش کسی تملّق نمیگوییم (که اگر میگفتیم، خیلی کارها به ظاهر بهتر از این انجام میگرفت). الحمدلله خدا هم به اندازهای که ما توانش را داشتهباشیم، امکاناتش را فراهم کرده. یکی هم عنایتی است که خدا به دل رهبری انداختهاست. کارهایی که انجام میگیرد ایشان تشویق میکنند. ما بچهها هم دلمان به همین تشویقها خوش است.

ما در کار خودمان در حدی که امکانات داشتهایم، نیروی انسانی و امکانات مادی داشتهایم و شرایط سیاسی اجازه میداده حتی  بیش از آنچه که اینها اقتضا میکرده، پیش رفتهایم، اما این که آیا این حد مطلوب ما باشد، قطعاً نیست. البته همین مقدار هم نبوده جز به لطف خدا. مسائلی که درباره علوم انسانی و اسلامیکردن علوم دانشگاهی امروز بعد از 36 سال مطرح است، ما سال اول انقلاب به لطف الهی مطرح کردیم. کارهایی که آن روز انجام گرفته، هنوز بعد از 35 سال، نمونه دومی در کشور ندارد. کاری که 35 سال پیش در این حوزه  انجام شد، آن کار هنوز دومیاش ولو با صدها میلیارد تومان هزینه صورت نگرفته. اما اینکه بگوییم آنچه ما میخواهیم صددرصد شده، یا آنچه انقلاب میخواسته انجام گرفته، یا آن که ما میتوانیم تأمین کنیم، ابداً؛ نه ما ادعایش را داریم و نه واقعیت داشتهاست.

 

       مسئولین خوشبین به آمریکا، اسلام را ناقص و عزت ایران را اشتباه فهمیدهاند

یکی از آن بدعتهایی که حضرتعالی فرمودید، بحث غربباوری و غربپرستی است که بعضیها به اسم تعامل با دنیا در حال آرایشکردن دشمن هستند و دشمن را یک جوری به مردم نشان میدهند که دشمنیاش مخفی بماند. با این نوع آرایشگری که برای فریفتهشدن نسبت به دشمن میشود چه باید کرد؟

 آیت الله مصباح: ما نمیخواهیم نسبت به این رفتارها خیلی سوءظن داشتهباشیم و عرض کردم که اختلاف تشخیصها در مواردی خیلی شایع است. دست کم نسبت به بعضی از مسئولین این حُسن ظن را داریم که آنها واقعاً دلشان میخواهد به کشورشان خدمت کنند، برای ناسیونالیسم ایرانی کار میکنند، دلشان میخواهند ایران پیشرفت کند. منتها تصور میکنند که اوایل انقلاب یک مقداری منطق احساس بر مردم غالب بود و مردم از عقلانیت دور شدند، ولی این احساس همیشه هم به نتیجه مطلوب نمیرسد و کمکم فروکش میکند. کسانی ممکن است اینطور فکر کنند که در گذشته افراط کردیم و زیادی منطق احساسی داشتیم، خیلی برخوردهای تندی با آمریکا داشتیم و این کارها درست نبود. میگویند بالاخره انقلاب شده بود، مردم احساسی بودند ریختند، کارهایی کردند که شاید غلط هم نبود - از دید آنها عرض میکنم -  ولی واقعش این است که در دلشان این کارهای مردم را قبول ندارند و اشتباه میدانند  عین همان چیزی که نهضت آزادی و مهندس بازرگان میگفت.

 بنده تا اندازهای که آشنایی دارم، مهندس بازرگان نه آدم بیدینی بود، نه دشمن ایران بود اما فکرش فکر غربی بود. میگفت پیشرفت با این علم و با این صنعت و با این تکنولوژی است که اروپا دارد؛ ما بدون اینها نمیتوانیم به جایی برسیم. مشکل از نگاهش بود. معتقد بود که شاه افراط میکند و حق مردم را تضییع میکند، دیکتاتوری میکند، خلاف مقررات مشروطه عمل میکند، اما اگر بر اساس فکر غربی عمل کنیم و شاه هم دیکتاتوری نکند، مشکلی نداریم. میگفتند شاه حکومت نکند، سلطنتکند. حکومت برای دکتر مصدق است و وقتی شاه میخواهد حکومت کند، کار را خراب میکند و ما میخواهیم شاه را بنشانیم سر جایش.

حدس بنده یا حداقل یکی از گزینهها و احتمالات این است که این آقایانی که اینقدر دلشان میخواهد با آمریکا نزدیک شوند و روابط دوستانه و تعامل داشتهباشند، اینها فکرشان این است و شواهدی هم دارم. من از همان اوایل انقلاب از زبان خودشان شواهدی دارم که اینها فکرشان همین است. اینها دشمن ایران نیستند، دشمن اسلام هم نیستند اما اسلام را در همان محدودهای میبینند که مردم در زمان شاه میدیدند، در محدوده همان مسائل فردی. روضه هم میخوانند، گریه هم میکنند، منکر اینها نیستند، با ایران هم مخالف نیستند. واقعاً میخواهند ایران پیشرفت بکند چون افتخارشان این است که ما ایرانی هستیم.

نه دشمن ایراناند و نه دشمن اسلام، منتها اسلام را ناقص فهمیدهاند، عزت ایران را هم اشتباهی میبینند.  خیال میکنند تسلیمشدن در مقابل آمریکا و روابط با آمریکا برقرارکردن برای ما عزت میآورد. در صورتی که بچههای ما هم میدانند این ذلت است. آمریکا هرگز نمیآید خودش را در مقابل ایران ذلیل کند، میخواهد ما را ذلیل کند. ما میبینیم اینجا میگویند که در مذاکرات خیلی روابط خوب است و پیشرفتهایی حاصل شدهاست؛ ولی آنها هم میگویند که ابداً تحریمها هیچ برداشته نمیشود و روزبروز هم اضافه میکنند. باز میگویند نه بابا اشتباه میکنید ان شاءالله بز است! فکرشان این طوری است. میگویند ما نمیتوانیم با اینها دست و پنجه نرم کنیم، ناچاریم کوتاه بیاییم! پس بهتر است که بگوییم ما آبرومندانه خودمان آمدیم پیشنهاد کردیم و این، شدنی نیست.

بهترین تفسیری که ما میتوانیم از این رفتارها داشته باشیم این است که اشتباه میکنند. نه اسلام را درست شناختهاند و نه عزت ایران را درست درک کردهاند. در همه این کشورهای خاورمیانه شما یک نفر را نشان دهید که این طور فکر نکند. کسی که ما یقین داریم بر خلاف این، فکر میکرد فقط امام بود، بعدش هم مقام معظم رهبری؛ اما در میان سیاستمداران دیگر من نمیشناسم - نمیگویم نیست- من نمیشناسم کسی که این فکرِ امام را عمیقاً باور داشتهباشد که ما باید با آمریکا تا آخر مبارزه کنیم.

 

نیروهای ولایی چه تکلیفی در برابر این نوع نگاه دارند؟ چطور باید با اینها برخورد کنند؟

 آیت الله مصباح: سعی کنیم هرچه میتوانیم با بیان و استدلال و بحثهایمان و رفتار خودمان ثابت کنیم که میشود در مقابل آمریکا ایستادگی کرد، میشود آمریکا را به زانو در آورد، میشود آمریکا را ذلیل کرد، نه تنها ما ذلیل نمیشویم بلکه عزتمان هم در همین مقابله با آمریکاست. «مَن کان یُریدُ العِزَّه فَانَّ العِزَّه لله». ولی به زور نمیشود این را تزریق کرد که این طور فکر کنید. ما باید سعی کنیم در حد توان خودمان فکر اینها را عوض کنیم. بنابراین بالاترین وظیفه انقلابی ما کار فرهنگی است. ما باید روی تودههای مردم کار کنیم، از فرصتها استفاده کنیم و باورها را عوض کنیم. باید کاری کنیم که مردم بفهمند ما بدون تکیه به ابرقدرتها میتوانیم؛ بفهمند خدا زنده است و خدا کمک میکند.

نمونههایش زیاد است، هر کجا ما اشتباه کردیم و مغلوب واقع شدیم برای این بوده که به جای درِ خانه خدا، درِ خانه دیگران رفتیم. اگر در جنگ اُحد شکست خوردیم برای این بود که اطاعت پیغمبر را نکردیم و الّا خدا همان خدای جنگ بدر بود. خدای امروز هم با خدای جنگ بدر هیچ فرقی نکرده است، پیغمبر هم همان پیغمبر است. چطور شد در جنگ بدر با عده کم پیروز شدند ولی در جنگ اُحد در خانه خودشان و در شهر خودشان شکست خوردند! آنجا اطاعت خدا و پیغمبر کردند و اینجا نکردند. این فرهنگ را ما باید تقویت کنیم. باید دین را بهتر بشناسانیم و مردم را بهتر به این باور برسانیم. مردم باید دین را و دشمنان دین را بهتر بشناسند و پایههای دشمنیاش را بدانند.

آمریکاییها که با مردم خودشان این رفتارها را دارند، دلشان هرگز به حال ما نمیسوزد! مگر همین رئیس جمهور آمریکا نگفت که اگر دست من  بود تمام پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکردم تا یک حلقه از سانتریفیوژها هم باقی نماند؟ بعد عدهای میگویند نه، شوخی کرده؛ ایشان دلش میخواهد که ما پیشرفتهای علمی هم داشتهباشیم، چون ایشان خیلی عِلمْدوستاند دلشان میخواهد همه مردم دنیا پیشرفت علمیکنند! رئیس جمهور مؤدب و باهوشی هستند. رئیسجمهور اسبق هم که میگفت تمدن مهم آمریکا! در حالی که بیریشهترین کشور عالَم آمریکاست ولی او در سخنرانی سازمان ملل از تمدن آمریکا تعریف میکرد.

  مدتی قبل همایشی در تهران برگزار شد و حضرتعالی هم تشریف آوردید. این همایش مایه امید شد و خیلیها دلشان گرمشد. ولی در عین حال نکتهای مطرح میشود که در چند سال اخیر، آیتالله مصباح و کسانی که همسو با ایشان بودند، در چنین همایشهایی شرکت نکردند؛ به تعبیری با طیفهای دیگر وحدت نکردند؛ الان چه ضرورتی احساس شده که در این همایش شرکت کردند؟ آیا نگاه شما به این مقولات سیاسی تغییر کرده یا آن مجموعههای سیاسی دیگر تغییر منش داشتهاند یا اصلاً این تصمیمات اقتضایی بوده، یعنی متناسب با هر مقطعی و با توجه به مجموعه شرایط، تصمیماتی گرفتهشده و هر کدام در جای خودش درست بوده است؟

 آیت الله مصباح: اگر در عرایض قبلیام درباره نقش ما در مبارزه و معنای مبارزه و اهداف مبارزه دقت کردهباشید، خواهیددانست که ما نه به کسی سر سپردهایم و نه با کسی عقد اُخوّت بستهایم و نه امید کمکی از کسی یا گروه و جمعیتی داریم. ما فقط تلاش میکنیم هر کاری را که به حَسَب تشخیصمان در جهت پیشرفت اهداف الهی و اهداف اسلام است انجام دهیم. هرجا و هر زمان ببینیم که قدمی به نفع اسلام است، برمیداریم و اگر تشخیص دادیم به ضرر اسلام است، خودداری میکنیم.

قبل از انقلاب و اوایل انقلاب ما با هیأتهای مؤتلفه ارتباط نزدیک داشتیم؛ البته در درجه اول مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای مطهری به عنوان نماینده امام در هیأتهای مؤتلفه جلساتی داشتند. چند نفر بودند که معمولاً در جلسات این هیأتها برای سخنرانی میرفتند، یکی از آنها مقام معظم رهبری بودند، مرحوم دکتر باهنر بود، آقای هاشمی بود، بنده هم یکی از آنها بودم. من این هیأتهای مؤتلفه را از سالمترین و متدیّنترین و مُخلصترین یاران امام میدانستم. آن وقتی که هنوز هیچکس امام را نمیشناخت، خدا رحمتکند آقا مهدی عراقی را، شب با اسلحه پشت بام خانه امام کشیک میداد در حالیکه هیچکس نمیدانست. مرحوم آقای عسگراولادی و آقای شفیعی و دیگران، اینها از یاران اولیه امام بودند. ما با اینها ارتباط داشتیم دعوت میکردند، میرفتیم سخنرانی میکردیم به اندازهای که از ما برمیآمد. ولی این معنایش این نیست که اختلاف نظر نداشته باشیم.

اینها هیچ وقت از ما نخواستند که مثلاً ما مسئولیت ثابتی قبول کنیم و آنها هم کارهایشان را با ما مشورت کنند. از ما میخواستند سخنرانی کنیم ما هم میرفتیم سخنرانی میکردیم. بعد از انقلاب هم همین طور بود تا این که یک عدهای آمدند گفتند ما بیش از این میخواهیم، میخواهیم کارهایمان را با شما چِک کنیم. من هم گفتم در حدی که تشخیص ما باشد و تخصص ما اقتضا کند وظیفهمان است، اما بیش از این نه مسئولیتی میپذیریم و نه ادعایی داریم. ارتباط ما با برادران جبهه پایداری هم از این جنس بود. جلسه اولی که در اینجا تشکیل دادند، گفتند ما میخواهیم یک حرکت سیاسی داشته باشیم و دلمان میخواهد با یک روحانی مشورت کنیم. من هم در حد مشورت پذیرفتم؛ و الّا نه من به آنها سَری سپردهام و نه درخواستی از آنها کردهام. بارها هم گفتهام که من لیدر آنها نیستم. وقتی آقایان جبهه پایداری میگویند ما کارهایمان را با تو مشورت کنیم، من بگویم نکنید؟! مشورت میخواهند، من بگویم مشورت نمیدهم؟ هر گروه دیگری هم بیاید، همین کار را میکنم. همین اخیراً کمیته امداد دعوت کردند من رفتم تهران برایشان سخنرانی کردم.

آقایان دیگر هم تشریف آوردهاند اینجا، اما این طور درخواستی نکردند که ما میخواهیم نظراتمان را با شما چک کنیم و هر چه شما بگویید، بپذیریم ولی جبهه پایداری گفتند، ما هم مشورت میدهیم.

بعد از این جریانات، اخیراً بالاخره گروههای مختلفی از اصولگرایان فهمیدند که در گذشته اشتباهاتی شده؛ آقای تقوی میداندار این کار شدند و تشریف آوردند اینجا و جلسه داشتیم. گفتند در جلسه اصولگرایان در لانه جاسوسی سخنرانی کنید، ما هم رفتیم آنجا حرفهایی که همیشه میزدیم، آنجا زدیم. نه چیز تازهای داشتیم بگوییم و نه آنها از ما چیز خاصی خواستند بگوییم. باز هم دعوت کنند - اگر حال مزاجیام اجازه دهد و وقت کافی داشتهباشم - قبول میکنم، چه اینجا باشد چه آنجا.

 

   میگویند هر گلی یک بویی دارد. حضرتعالی، آیتالله یزدی و الان که آیتالله موحدی کرمانی به جای آیتالله مهدویکنی (رحمتالله علیه) برای طیف اصولگرایان و بخشی از مردم مانند گلی هستید با عطر خاص خودش. بالاخره هر طیفی از عناصر جامعه ما ذائقهشان با یکی از این گلها همسو و همخوان است. بعضیها خدمت شما میرسند و مشورت میپذیرند، بعضیها خدمت آقایان دیگر میرسند. الان خیلیها این امید در دلشان ایجاد شده که با محوریت این سه بزرگوار در حرکتهای اجتماعی آینده به شکلی عمل شود که جریانات رقیب خصوصاً جریان خوشبین به غرب نتوانند سوء استفاده کنند. البته همواره کسانی هستند که با دخالتها و فشارهای خودشان نمیگذارند این اتفاق بیفتد. شما آینده را چطور میبینید؟

 آیت الله مصباح: ما هم دعا میکنیم که این امیدها تحقق پیدا کند و روز بروز دلها به هم نزدیکتر و اختلافات کمتر شود ولی واقعیت این است که اختلاف فکر و سلیقه به صورت کامل میان هیچ دو نفری برداشتنی نیست. آنچه مسئله را حل میکند این است که در مسائل اجتماعی و سیاسی، حرف آخر را باید یک نفر بزند، آن هم مقام معظم رهبری است. هرچه ایشان بفرمایند علیالرأس و العین، ما مطیع هستیم. اما در جای دیگر هر جا حجّت شرعی باشد، ما نوکر حجّتیم. صِرف خوشبینی، ارادت، سابقه، رفاقت و این امور برای کسی حجّت نمیشود.

من باید تنها در گور بمانم و شبِ اولِ قبر، من باید تنها جواب بدهم، پس باید برای کار خودم حجّت داشته باشم. ملاک کلی آن هم همین است که برآیند نقطه ضعفها و قوتها و حُسنها و عیبها باید برای اسلام مثبت باشد. هر کس مسئول تشخیص خودش است؛ اگر یکی بگوید من اینگونه تشخیص دادم بسیار خُب، ما برای شما هم دعا میکنیم تا آن چه وظیفهتان است عملکنید. شما هم برای ما دعا کنید تا هرچه وظیفهمان است، عمل کنیم. اگر یک جایی لازم است یک قدم واحدی برداشتهشود و همه در یک خط قرار بگیرند، آن جهت باید برگرفته از خطوط کلی تبیینشده توسط مقام معظم رهبری باشد. این خودش یک حجّت است. اما تا ایشان چیزی نفرمودهاند ما وظیفهمان این است که برای تصمیمات اجتماعیمان حجت الهی داشتهباشیم که چرا این کار را کردیم؟ ممکن است اختلاف در فتوا باشد یا ممکن است اختلاف در تشخیص باشد. انشاءالله که اختلاف در هوای نفْس نباشد.

 

  در فرمایشات جلسهی همایش اصولگرایان در لانه جاسوسی فرمودید که اگر بخواهیم روشها در فعالیتها یکی شود باید ارزشهایمان را یکی کنیم و قبل از آن باید بینشهایمان را یکی کنیم.

 آیت الله مصباح: این راه کلی، بسیار خوب است. اما همیشه اینطور نیست که وقتی به جزئیات رسید، یکی شود. بالاخره تشخیصهای اشخاص بر اساس سوابق ذهنی و تجربیات آنهاست. در جریان مبارزه در اول نهضت حضرت امام، بزرگانی که واقعاً از هر جهت ما به آنها ایمان داشتیم، نمیآمدند در میدان، وقتی میپرسیدیم چرا نمیآیید؟ میگفتند ما مارْگزیدهی مشروطه هستیم. تقیزادهها کُلاه سرِ آخوندها گذاشتند، میترسیم.

یک بحث مهم همین جمع بین تکلیف فردی و کار جمعی است که یک دغدغهای است خصوصاً برای کسانی که نگاه دینمدارانهای به مناسبات سیاسی دارند. به تعبیر حضرتعالی ما را در قبرمان تنها میگذارند ولی بالاخره کار جمعی که بخواهیم انجام دهیم باید جمع را در نظر بگیریم. آیا همانطور که از امام راحل نقل کردید، در این مواقع باید کمیآهستهتر برویم تا کار جمعی تحقق پیداکند؟

 آیت الله مصباح: ادامه آنچه از امام راحل نقل کردم را هم بفرمایید. ایشان فرمودند اگر در اصل مبارزه حرفی ندارند من حاضرم کمیآرامتر حرکت کنم چون این کار برای اسلام مفیدتر است. پس باید کار جمعی ما به نفع جبهه اسلام و انقلاب و ولایت باشد نه هر کار جمعی به هر اسمی و با هر شیوهای و با هر ادّعایی. بله؛ من اگر تنها اقدام کنم، هر قدر هم وظیفهام را مهم بدانم، قطعاً آن اثر را ندارد که کار دستهجمعی دارد ولی ما باید حساب کنیم که کدام تصمیم برای اسلام مفیدتر است. نه اینکه ببینیم کدام تصمیم، دلخواه دیگران را تأمین میکند. نباید این طور باشد که چون رفیق هستیم و رفیق من درخواستی داشته، من بگویی به خاطر شما عمل میکنم. امام فرمود اگر آقایان نظرشان این باشد که من آهستهتر حرکت کنم و عمل کنم، حاضرم دست از تشخیص خودم بردارم، با آقایان همکاری کنم چون اینطور رفتار برای اسلام، مفیدتر است. پس باز باید تشخیص داد که کدام برای اسلام مفید است.

 

  وظیفه رسانه 9 دی تشخیص درست وظیفه و بصیرت افزایی است

 9دی: وظیفه رسانههای جریان ولایی و اصولگرا بویژه وظیفه هفتهنامه 9دی را در این مقطع چه میدانید؟ بالاخره حضرتعالی خودتان روزگاری در گذشته و دوره طاغوت، یک رسانه به نام «انتقام» را اداره میکردید.

 آیت الله مصباح: وظیفه همه ما این است که وظیفه خودمان را درست تشخیص دهیم و در انجام آن کوتاهی نکنیم. به خاطر منافع خودمان از بیان حقایق خودداری نکنیم. این طور نباشد که این موضوع را بگوییم تا رابطهمان با این جریان و این فرد خوب شود تا فردا اقدامی علیه ما نکند یا از رسانه ما، از پرتو یا 9دی حمایت کنند و به آن کمک کنند. اگر این شدیم ما هم مثل آنها هستیم. سعی کنیم ببینیم خدا الان از ما چه میخواهد، من وظیفه خودم را انجام دهم، اگر کمک میکنند، بکنند؛ و الّا هر چه او بخواهد همان میشود. خدا کارِ خودش را بلد است. مبادا منافع دنیا و اغراض مادی مانع انجام وظیفهمان شود. کوتاهی و تنبلی هم نکنیم و حتی اگر لازم باشد مسافرت کنیم، بنویسیم، سخنرانی کنیم، ملاقات خصوصی داشتهباشیم. به خاطر هوای نفس دست از وظیفهمان برنداریم. راهش هم البته اول، هدایت خواص است؛ باید روی خواص جامعه تأثیر بگذارید چون آنها روی تودهها تأثیر میگذارند. البته به زور هم نمیشود چیزی را تحمیل کرد، دارویی هم ندارد تا تزریق کنیم. باید فهم و فکر کسانی که خودشان را به خواب نزدهاند را با استدلال و منابع عقلی و نقلی اصلاح کنیم. کار دیگری از دست ما بر نمیآید، وظیفه دیگری هم نداریم.

  بعد از رحلت آیت الله مهدوی کنی به خصوص در فضای سیاسی کشور، برخی جریانات که خیلی به قدرت تمایل دارند و به جریان فتنه هم نزدیکند، در فکرشان و اظهاراتشان و حتی برنامهریزیشان مشهود است که  قصد دارند برای تصاحب ریاست خبرگان تحرک کنند. حتی اگر در این دوره نشد با آیتالله سازیهایی که میکنند، میخواهند برای خبرگان برنامهریزی کنند...

 آیت الله مصباح: یا حتی برنامهریزی برای رهبری آینده!

 

بله؛ میخواهیم بدانیم فضای فعلی خبرگان چقدر برای این جریان مساعد است و اساساً شما خبرگان آینده را چگونه پیشبینی میکنید و چه کارهایی میشود کرد؟

 آیت الله مصباح: حقیقت این است که من در شناخت نظرات اعضای خبرگان، اطلاع دقیقی ندارم چون به دلیل مشغلهها، بنده طبعاً زیاد معاشرت در این امور ندارم. قضاوتهایی هم که در مورد برخی افراد دارم بر اساس مواضع خودشان و سوابقشان است. بنابراین پیشبینی خاصی ندارم ولی یک اعتقادی دارم - که حوادث متعدد بعد از انقلاب هم آن را تقویت کردهاست - اعتقادم این است که هر جا واقعاً خطر جدّی برای اسلام و انقلاب اسلامی بوده، خدا نگذاشته تحقّق پیداکند. بله ممکن است کسی مورد امتحان واقعشده و یک مدتی آب به آسیاب دشمن هم ریخته ولی این، دوامی نداشته چون این انقلاب یک چیز سادهای نیست.

خونهای پاکی برای این انقلاب دادهشده که نمونهاش را فقط در داستان کربلا میشود دید و «انَّ الله لا یُضِیعُ أجْرَ الْمُحْسِنین» با کوتاهی برخی از ما ممکن است موقتاً یک نوساناتی پیدا شود ولی اینها دوامی ندارد. بنابراین من از این جهت خیلی نگران نیستم. نگرانم که امثال خودم وظیفهام را به خوبی عمل نکنم. اما اگر ما هم وظیفه خودمان را عمل کنیم، حُسن ظنّمان این است که خداوند متعال به برکت خونهای شهدا و فداکاریها و اخلاصهای امام و مقام معظم رهبری، ما را رها نمیکند.

 

  آیتالله مهدوی همیشه سختترین مسئولیتها را پذیرفتند

  حضرتعالی با آیتالله مهدوی کنی هم از نزدیک آشنایی داشتید. البته در این ایام برخی از رسانههای مغرض مطالب بچهگانهای نقل کردند که ارزش جوابدادن هم ندارد؛ اما به عنوان آخرین سئوال میخواستیم از ایشان یادی داشته باشیم.

 آیت الله مصباح: خدا انشاءالله درجات ایشان را بیش از پیش متعالی کند. عقیده شخصی بنده درباره ایشان این است که آیتالله مهدوی کنی از افراد انگشتشمار مورد اعتماد کامل امام (رضوان الله علیه) بودند. غیر از ایشان چند نفر را بیشتر نمیشود معرفیکرد که امام واقعاً به اینها اعتماد داشت و برای اینها احترام کامل قائل بودند. اما آشنایی بنده با ایشان به سالهایی برمیگردد که در مدرسه حجّتیه، حُجرههایمان دیوار به دیوار بود. یک حُجره، ایشان بودند و اخویشان آقای باقری و آقای شمس که بعدها در کَن ساکن شدند و آنجا متأهل شدند. بنده هم با یکی از دوستان یزدیمان که ایشان هم مرحوم شدند حُجره کناری بودیم. از همان دوران طلبگی خدمت ایشان ارادت داشتیم و ایشان را به فضل و به تقوا و حُسن اخلاق میشناختیم. در دوران نهضت هم ایشان تقریباً همان اوایل نهضت تشریف بردند تهران، خیابان ایرانشهر، مسجد جلیلی که یکی از پاتوقهای مبارزین بود. ایشان امام جماعت بودند. حتی بعضی گروههایی که هنوز انحرافشان مشخص نشدهبود آنجا مرکزیت داشتند. مسجد بیشتر برای متدیّنین و مبارزین بود؛ چند نفر هم بودند که به تناوب در این هیأتها صحبت میکردند که بعد هیأتهاشان شد هیأتهای مؤتلفه. گاهی ما هم میرفتیم آنجا در بعضی جلسات صحبت میکردیم. یادم است با دعوت آقای مهدوی چند جلسه درباره حکومت اسلامیآنجا سخنرانی کردم.

بعد از انقلاب هم تقریباً سختترین مسئولیتها را ایشان قبول کردند؛ مثل مسئولیت کمیتهها که در واقع مدیریت امنیت کشور بود. در آن شرایطی که سنگ روی سنگْ بند نمیشد، هیچجا هم آرامشی نبود. به هرحال از نظر علمی هم از شاگردهای قدیمیمرحوم آقای طباطبایی و حضرت امام بودند و بسیار برجسته بودند، هم در فقه، هم در تفسیر و هم در فلسفه. ایشان فلسفه را پیش مرحوم آقای سید ابوالحسن رفیعی قزوینی هم تحصیل کردهبودند. آیتالله مهدوی از بهترین افراد از لحاظ علم و تقوا و از نظر درک سیاسی هم کم نظیر بودند. تا آخر هم ما همینطور ارادت داشتیم و داریم و در حدی هم که بتوانیم انجام وظیفه میکنیم. اما همه اینها معنایش این نیست که آدمها در همه چیز کاملاً توافق نظر داشتهباشند. اختلافی در فتوا یا اختلافی در تشخیص نداشتهباشند.

در مبانی ما هیچ اختلافی نداریم. اما در مصادیق گاهی اختلاف میشود. شما فرض بفرمایید مقام معظم رهبری با امام، همه فتاواشان یکی است؟ بعضی جاها اختلاف دارند. آیا این معنایش این است که رهبر انقلاب مخالف امام است؟ این مسئله جزئی است که در مسائل نظری همیشه اتفاق میافتد. من انکار نمیکنم که در بعضی موارد تشخیصمان در مسائل اجتماعی و سیاسی با هم تفاوت داشت؛ ولی در مبانی، در منش، در ارادت ما به ایشان، کمترین خدشهای نبوده و نیست و یکی از بزرگترین ضایعات برای نظام اسلامی و جامعه روحانیت را من ضایعه درگذشت ایشان میدانم. خدا ان شاءالله ساعت به ساعت بر عُلُوّ درجاتشان بیفزاید.

  میگفتند حضرتعالی برای فوت ایشان پیام ندادید...

 آیت الله مصباح: این حرفها واقعاً کودکانه است؛ من چه کسی هستم که پیام بدهم.

  البته این از تواضع حضرتعالی است ولی با سابقهای که از حضرتعالی میشناسیم، اصلاً دأب شما این نیست که در این موارد برای ارتحال کسی پیام دادهباشید؛ البته به دلیل همین تواضعی که درباره جایگاه خودتان دارید.

اما به عنوان آخرین سئوال چون برخی همکاران 9دی از پیادهروی اربعین بازگشتهاند، نظرتان درباره استقبال مردم از پیادهروی اربعین و بزرگداشت این روز چیست؟

 آیت الله مصباح: این استقبال پرشور از اربعین هم مثل فرمایشی است که آقا فرمودند؛ دو سال پیش خودم از ایشان شنیدم که فرمودند این انقلاب هر روزش یک معجزه است. من راجع به کرامات حضرت رضا (علیه السلام) از ایشان پرسیدم و ایشان مواردی اشاره کردند و بعد فرمودند این انقلاب هر روزش یک معجزه است. به نظرم یکی از معجزات، همین اربعین است. اصلاً با هیچ عامل ظاهری قابل تحلیل نیست. آنهایی که بودند و دیدند میدانند که این عظمت با تبلیغ درست نشده، اینکه توجه به رهبری در این پیادهروی زیاد است این با تبلیغات نیست. اینها حرف است. اینها مصداق وَ اجعَل أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهم است و این شوخی نیست. حضرت ابراهیم وقتی کعبه را میساخت گفت: خدایا دل های مردم را متوجه اینجا کن و خدا این کار را کرد. خدا دلهای مردم را تسلیم این مرد کرد. عاشق رهبری هستند؛ چرا؟ نمیدانند چرا ولی علاقه دارند! این لطف خداست باید قدرش را دانست، باید شکرش را بجا آورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۳ ، ۱۳:۰۶
آقای جویا

بیش از 800 نفر از خبرنگاران و فعالان رسانه‌‌ای ایران با امضای طوماری، برای حضور در غزه و پوشش مظلومیت مردم این منطقه و نشان دادن جنایات بی‌سابقه صهیونیست‌ها در غزه اعلام آمادگی کردند.

متن این بیانیه به همراه اسامی  متن این بیانیه به همراه اسامی امضاءکنندگان به این شرح است:

بسم الله الواحد القهار

إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ

اگر گروهی از مؤمنان به خاطر حفظ دین‌شان از شما یاری طلب کنند، بر شما لازم است که به یاری آنان بشتابید

سوره انفال – آیه72

 

جنایات وحشیانه صهاینه در غزه‌ی مظلوم و هتک تمامی شئون انسانیت و به خاک و خون کشیدن مردان و زنان و کودکان بی‌دفاع فلسطینی، در پس سکوت رضایتمندانه جهان غرب و سران روسیاه عرب، پرده‌ای دیگر از نمایش ننگین تمدن غرب را به نمایش افکار عمومی جهان گذاشت.

این روزها که "سگ نجس هار" صهیون، در واپسین لحظه های حیات ننگین خود، دریدگی و جنایت و خشونت را به نهایت حد رسانده است، یک واقعیت تلخ دیگر در معرض نگاه مبهوت جهانیان قرار گرفته و آن سکوت شرم‌آور داعیه‌داران حقوق بشر و مجامع روسیاه بین المللی و بوقهای رسانه‌ای دنیاست که جنایات بی‌حد و حصر رژیم کودک‌کش صهیونیست و فجایع انسانی در غزه‌ی بی‌پناه را حتی به اندازه "مرگ دسته جمعی نهنگ‌ها" هم پوشش رسانه‌ای نمیدهند...

در این میانه بی‌اخلاقی و رذالت و بی‌شرمی، ما خبرنگاران و اصحاب رسانه ایران به نمایندگی از ملت مسلمان و آزاده ایران‌زمین – بعنوان حامیان همیشگی مظلومان و مستضعفان جهان – آمادگی داریم در صورت هماهنگی مسئولان ذیربط با اعزام به سرزمین زخمی غزه، ابعاد گسترده مظلومیت مردم بی‌پناه این منطقه و اوج فجایع انسانی ناشی از جنایات صهاینه‌ی ملعون را به گوش افکار عمومی جهان برسانیم.

همانا خدا با صابران است...

 

رونوشت:

-          سفیر فلسطین در تهران

-          نماینده جنبش جهاد اسلامی در تهران

-          نمایندگی حماس در تهران

-          وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

-          معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

-          دفتر نمایندگی  سازمان ملل در تهران

-          ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران

 

اسامی امضاکنندگان:

1.حسن شمشادی

2.علی یوسف پور

3.حسین شریعتمداری

4.سیدنظام الدین موسوی

5.قاسم روانبخش

6.محمدجواد واحدی

7.مصطفی آجرلو

8.عبدالمطهر محمدخانی

9.مهدی فضائلی

10.عباس درویش توانگر

11.مجتبی درویش توانگر

12.محمد کریمی

13.حسن شایانفر

14.مهدی عرفاتی

15.محمدحسین رنجبران

16.محمدرضا طلاجوران

17.محمد عرفانی

18.سید امیر سیاح

19.علی نادری

20.حسن میثمی

21.ابراهیم رضایی

22.امیرحسین ثابتی

23.محمدرضا عرفانیان

24.محمد شجاعیان

25.مهدی خانعلی زاده

26.محمدصالح مفتاح

27.عبدالله گنجی

28.سردار آجرلو

29.صادقیان

30.جواد حجتی

31.عباس گودرزی

32.حمید شهبازی

33.حمیدرضا زندی

34.حمیدرضا بیانی

35.پیمان اسدیان

36.حجت نیکی ملکی

37.کمیل نقی پور

38.مجید موغاری

39.حسین شمسیان

40.محمد پاریاب

41.امیرابراهیم رسولی

42.سیدمقداد سیدصالحی

43.علیرضا کارگزار

44.زهرا حقی

45.منصوره اخوان

46.سید محمدعماد اعرابی

47.هانیه فریدونی

48.محمود دانش آموز

49.سعید چگینی

50.سجاد نصرتی

51.فاطمه علیشاه

52.مهدی زمانی

53.علی طالب زاده

54.غلامرضا نوری

55.باباخانیان

56.سید علیرضا علیزاده طباطبایی

57.حسین محمدی

58.مهرداد شهبازی

59.کیاداوود اسفندیاری

60.محمد بیرامی

61.زهرا توحیدیان

62.حسن پاکزاد

63.علیرضا ملوندی

64.زهرا مهدی

65.مهدی احدی

66.محمد رضایتی

67.مهدی نوریه

68.محمدرضا حیاتی

69.مرتضی باجلان

70.امیرمحمد بهشت آئین

71.یزدان محمدی

72.مریم السادات دژوند

73.محمد خوشه‌گیر

74.فاطمه اسماعیلی

75.محمدرضا ماندگاران

76.علی اصغر محکی

77.حسین امیری

78.شیرین بیات

79.علیرضا آل یمین

80.محمد زهیر غرضی

81.عبدالله گلباف

82.مسعود فروغی

83.محمد رسولی

84.فرهاد شب خیز

85.مهدی عباسزاده

86.محمدصادق کریمی

87.رسول عوده زاده

88.محمدصادق فقفورى

89.علی قربان نژاد

90.محمدحسین صلواتیان

91.کاوه دلیری

92.مهدی شیرازیان

93.نرجس رئیسی

94.امیرحسین صالحی

95.سبحان جدیدساز

96.مرتضی بیات

97.علی مختاری

98.امیرحسین طهماسبی

99.مهرداداصفهانی

100-زهره خواجوی

101-سعید ساداتی

102.آرش براری

103-محمد جواد مشتهر

104-عباس بخشی

105-علیرضا رجا

106.فرهاد قربانی

107.محمدرضا کارگزار

108.رامین شادکام

109.سیاوش فلاح پور

110.محمد اکبرزراده

111.حامد حسین عسکری

112.مسلم سروندی

113.محمود کریمی

114.سیدجبار حسینی

115.مریم رضایی

116.مهدی محسن پور

117.عبدالله عبداللهی

118.سیدمحسن میرشمسی

119.رضا همدانچی

120.محمدرضا راضی

121.علی فخیمی

122.مرتضی خلفی زاده

123.میثم حمزه لو

124.آرش نوعدوستی

125.محمد ابشار

126.سید محمد مهدی توسلی

127.علی حاجی ناصری

128.فاطمه محمدی

129.مصطفی آزاددوست

130.سمیرا محمدی

131.علیرضا بهرامی

132.مرجان باجلان

133.آمنه هادی پور

134.مونا رحیم‌بصیری

135.حسین جمشیدیان

136.محمد حسین پرتوییان

137.محراب محمدزاده

138.معین احمدیان

139.مهدی طوسی

140.وحید محرابیان

141.احسان امینی

142.علیرضا رمضانپور

143.ابوتراب فرخی

144.زینب صناعی

145.حامد طبیعت پور

146.مجتبی سرمدی

147.محمد مهدی شیخ صراف

148.مهدی مشکینی

149.حسین دلیریان

150.سیدعلی میرضوی

151.امیرحسین ثابتی

152.مهدی شجاعیان

153.سیامک ابراهیمی

154.اعظم امیر وثوقی

155.حامد زمانی

156.مرتضی عیلزاده 

157.محمد میرزایی

158.احمد وخیشته

159.احمد رضا مسعودی 

160.مهدی پورصفا

161.سارا اعلایی

162.امیر توانا

163.سید مجتبی نوری نجفی

164.محمد سلیمانی

165.رامین حسین آبادیان

166.سینا سنجری

167.سجاد آذری نجف آبادی

168.عباس اسماعیل گل

169.شاهرخ صالحی

170.فرزانه غلامی تبار

171.مسعود فاتح

172.حامد زیرکی

173.مهدی جهانتیغ

174.عبدالله الماسی

175.آرشام هنرکار آشنا

176.مجتبی سلیمی

177.فاطمه خسروپور

178.علی رفسنجانی

179.احمد پیروز

180.محمدرضا کربلایی میرزا

181.محیا شهسواری

182.سید محمدحسین زاهد شکرابی

183.سید مقداد سیدصالحی

184.علی جمشیدی

185.مهدیه سادات شاهمرادی

186.مهدی غفرانی

187.علیرضا خوش مهر

188.رضا استادی

189.میثم تقی پور

190.سهیلا روزبان

191.زهرا رمضانی

191.مهدیه عرفاتی

192.آذرپندار

193.جواد حسینی

194.امین صبحی

195.محمد امین میرزایی

196.مهدی یزدی

197.فرقانی

198.اسد رجبی

199.الهه رفیع نژاد

200.روح الله قاسمیان

201.افشین شاعری

202.حسن رضایی

203.عرب انصاری

204.مرتضی ماکنالی

205.قلباربند

206.موذنی

207.یوسف اکبری

208.صادق پور

209.مجتبی رحمتی

210.علی فروزنده

211.رقیه عزیزی

212.فاطمه صادقی

213.لرستانی

214.رحمت رمضانی

215.زهرا بختیاری

216.سجاد اسلامی

217.لعیا بغدادی

218.سمیه دهقان زاده

219.مهدی نوری

220.مصطفی وثوق کیا

221.حسین بوذری

222.مهدی خانساری

223.محمدرضا عبدالهی

224.دکتر جیهانی

225.عباس جهان تاب

226.زحمت کش

227.محمد اسکندری

228.مهدی احمدی

229.مریم آجودانی

230.مریم خلجی

231.حامد جعفر نژاد

232.سید مهدی فراهانی

233.علی سیاری

234.بهاره محمدی

235.مجید حاجی

236.حمید یادروج

237.بهجویان

238.یار محمدی

239.رضا موحدی

240.پسندیده

241.مشکین فام

242.شیرازی

243.نقی زاده

244.سید علاء سبز پوش

245.علیرضا کریمی

246.وحید ونایی

247.رسول الهایی

248.رضا دهقانی

249.وحید صمدی

250.خوش چشم

251.سید رضا پیراسته

252.قربانی

253.حمید رضا تاجی

254.روح‌الله چهره افروز

255.الهه قاسمی

256.دوستی

257.مریم عاقلی

258.محمد حسین زیارتی

259.حامد صفایی

260.سیده فاطمه موسوی

261.نورعلی

262.مهدی بختیاری

263.محمد رضا حاجی عبدالرزاق

264.فاطمه بلوچی پور

265.حبیب‌الله ترکاشوند

266.مرتضی آسوده کار

267.محمد رضا سروش

268.احمدرضا مسعودی

269.صمن حسن نیا

270.امین صبحی

271.علیرضا وهابی

272.مهدی آقا محمدی

273.احسان محمدیان

274.رضائیان

275.مرتضی علیزاده

276.هاجر تذری

277.زهرا عبدالمحمدی

278.امیر جلیلی نژاد

279.رامین قانع

280.ابوطالب جدیدی

281.حمیدرضاحجازی

282.عقیل صدری

283.مهدی علیمرادی

284.بابک کاظمی

285.حسین بیجاربنه

286.عرفان کرکانی

287.طاهره ناطقی

288.آذر حسینی

289.مرضیه حسن پور

290.علی عباسی مزار

291.قاسم عزیزی

292.فهیمه بهمن

293.محمدحسین رضایی

294.لیلا کمالی

295.حدیثه رضائیان

296.مریم پاژن

297.سید حبیب موسوی

298.سعید جهاندیده

299.فرشته مسلمی

300.محمدرضا نصرالهی

301.الناز محمدی

302.یاسر افشار

303.مائده شیرپور

304.پرتو جغتایی

305.غلامرضا مسکنی

306.فاطمه فدایی

307.محمدمهدی اسلامی

308.عباس هادی افروز

309.رسول الهی

310.فائزه ظهیری

311.سیدحسین میراسماعیلی

312.وحید خانی مظفری

313.جواد تمدنی

314.احمد عارف خانی

315.سامان رحمیتیان

316.جواد منتظری

317.علی صابونچی

318.سینا حیدریان

319.علیرضا مرادی

320.زینب سلیمانی

321.کامران احمدپور

322.سیدمهدی کرباسی

323.مسعود بصیری

324.جواد رمضان نژاد

325.طیبه مقدم جو

326.یوسف ندرلو

327.هاتف پوررشیدی

328.عباس محمدی

329.محمد صفری

330.مهدی نجف پور

331.اکبر رضایی

332.یزدان سلیمانی

333.حامد قربان زاده

334.مهدی واهبی

335.امیر محمدپور گیلانی

336.زهرا صفایی

337.احسان گلمحمدی

338.صادق وفایی نیکو

339.حسین قدوسی

340.زین العابدین حیدری

341.مائده علاقمند

342.محسن جندقی

343.رضا برکتی

344.محمدجواد زمان آبادی

345.آرزو نوروزجم

346.علی محمدی

347.زینب محموریان

348.سیدمحمدعلی صدری نیا

349.الهه قاسمی

350.بهمن نظری

351.حامد مظفری

352.سیدمجتبی موسوی اصل

353.مریم عرفانیان

354.حمیدرضا اسکندری

355.هاشم سروش پور

356.عماد تاجیک

357.فرهاد خادمی

358.زهرا محمد دوست

359.فرهاد دهنوی

360.علی جمال بافقی

361.سام بهشتی

362.علیرضا آموزش

363.رحیمی

364.سیدعباس دانشگر

365.مطهره واعظی پور

366.فهیمه عسکرپور

367.زهرا جعفرى

368.سیدرحیم هاشمی جویباری

369.احمد افشار

370.مصطفی وثوق کیا

371.محمدرضا شالباف

372.مرادی

373.حسین مزاریان

374.مصطفی شاه کرمی

375.فریبرز کلانتری

376.بهزاد مهرکش

377.فرشید اسحاقی

378.سیدصادق حسینی

379.مهدی کاشی پزها

380.احمدرضا دانش

381.احمد جانثاری

382.محمد اسدزاده

383.امیر عزیزی

384.سیده سمیرا سجادی

385.آتناسادات محمدپناه

386.سمیه عظیمی

387.حسین کریمی جبلی

388.سیدمحمصالح قائم مقامی

389.سیدهادی کسایی زاده

390.هانیه سادات قریشی

391.سید محمدرضا یکتامرام

392.محمد رمضانپور

393.محمدرضا نوریان

394.مجید زندی

395.محمد قادری

396.محمد باقر نیشابوری

397.امیرحسین حاجی رحیمیان

398.محسن صادقی

399.میثم حاجی پور

400.خانم سیدجوادی

401.مهدیه ذولفقاری

402.معصومه طاهری

403.حامد شجاع

404.رضا درویش

405.رحیم زیادعلی

406.محمدجواد به‌آبادی

407.بهاره صدیقی هرسینی

408.غلامرضا رمضانی

409.سید محسن صدری نیا

410.مصطفی رضوانی

411.مهدی تیماجی

412.حسین گل پیرا

413.مهدی کریمی

414.روح الله سلیمانی

415.علیرضا باقری

416.طیبه سادات مولایی

417.ماشاءالله ذراتی

418.محمد صراف

419.حشمت الله بهادری کیا

420.مسعود فاتح

421.محمد سجادی فر

422.محمداسماعیل پورهواشمی

423.غفوری

424.احمد نامداری

425.حمید صدیق احمدی

426.داود نعمتی انارکی

427.روح اله حمیدیان

428.سیدحسین علوى

429.حمید ابراهیمی

430.فروغ گشتاسبى

431.کامران بارنجی

432.عباس صانعی

433.ناصر صبوری

434.محمد ظریفی

435.علی بازگشا

436.وحید عظیم نیا

437.میثم نادی

438.عباس قزوینی

439.مجید میرزا حیدری

440.محمد ظریفی

441.محمد جعفری

442.محمد فراهانی

443.مصطفی سعیدی

444.علی احمدی نیا

445.محمدصادق کریمی

446.میثم منتظری

447.نسیمی

448.جواد بابایی

449.وحید فرهانی

450.زهرا سادات حسینی

451.فاطمه سادات بکائی

452.محمد احسان امیدی

453.اعظم سادات هراتی

454.امیر طاهری

455.مریم آبنیکی

456.علی عباسی مزار

457.عقیل توحیدیان

458.مسعود امیری کلیائی

459.عبدالمجید یعقوبی

460.سیدابوالفضل موسوی یکتا

461.محمدرضا سلطانی

462.محمد هادی توکلیان فر

463.مهدی افسر

464.علی بازقندی

465.امین قاضی زاده

466.مهتاب چابک

467.محمد طاهری

468.زهرا صالحی زاده منشادی

469.رسول شکری نیا

470.ریحانه شاهسون

471.سلمه سیدآقایی

472.مهدی مهدیان

473.ابوالقاسم کارجو

474.حنیف سلامی

475.مهدی ندافی

476.سید محمد حسن بلاغی مبین

477.مهدی عظیم زاده موسوی

478.حدیث خوشنویس

479.معصومه غفاری

480.باران بن یاسین

481.علی درخشان

482.محمدمهدی رحیمی

483.مهدی مشکوری

484.احمد زارع

485.مرضیه محمدی

486.محمد کربلایی اسماعیل

487.حسن علیرضایی

488.زهرا خدابخش

489.ریحانه شیروانی

490.عباس کلیایی

491.نادر سهرابی

492.هادی فیروزمندی

493.محمدحسین چخماقی

494.هانیه خاوری

495.مسلم نوری

496.طیبه علیزاده

497.زهرا ساختمانیان

498.مسعود میرازیی

499.پرویز سلطانی

500.سهیلا مطیری

501.علیرضا سلطانی

502.امیرحسن هاشمی جاوید

503.اسماعیل ابراهیمی

504.حمیدرضا قلخانی

505.احسان میرزا محمدی

506.ابراهیم غلامپور

507.مریم احمدی

508.فرهاد فخرآبادی

509.سمانه حسن آبادی

510. هادی شریفی

511. سیدکمیل باقرزاده

512.اسدالله تقی زاده

513.اکبر شهبازی

514.حسن سیلاوی

515.فرنگیس حمزه‌ای ماشاری

516.شادی زاهدی

517.مهدی آقایی

518.راضیه مومنی

519.نسرین گودرزی

520.پوریا سلیمانزاده لرآبادی اصل

521.علیرضا اسماعیلی

522.فرشته برزگری

523.معصومه عزتی

524.زهرا رحیمی

525.رضا نوروزی ایدلو

526.محبوبه دل انگیز

527.فاطمه مهری

528.یوسف سلامی

529.محمد درآبادی

530.آمنه ذبیح پور

531.راضیه رنجبر

532.لیلا ساکی

533.فریده خوشاب

534.ناهید اکبرزاده

535.مهدی کریمی صبا

536.میثم پور اعظم

537.علی عباس اوغلی

538.رسول صلح جو

539.وحید ذاکری

540.محمد معین مقامی

541.رضا نبی اله

542.محمدرضا احمدی

543.عباس رشیدی

544.محمد برنو

545.میثم اکبری

546.عباس نادی

547.سعید نجفی

548.محمد رضا فیضیان

549.مصطفی کرمی

550.علی قمری

551.سروش ملکی

552.امیر داوود سعیدان

553.سعید سعادتی

554.احسان شکوری

555.اصغر سبزیان

556.اکبر بیطرفان

557.مهدی هراتی

558.روزبه جدیدالاسلام

559.سجاد مهدوی پور

560.فرشید سلیمانی

561.غلام نیا

562.علی عبدالرزاق نژاد

563.بابک عصارزادگان

564.غلام هوشیاری

567.امیر حسین جواهری

568.احمد رستگار

569.مرتضی بیگی

570.حسین عسکری

571.رضا سبیلیان

572. نورالله جویا

573.سیدخلیل سجادی اسدآبادی

574.سید دوادسجادی اسدآبادی

575.اسلام انصاری فر

576.فرشته قاسمیان

577.سودابه خانی

578.قاسم محمدی

578.شهرام محمدی

579.مهران محمدی

580.سیده زینب پرندک

581.هنگامه محرم نژاد

582.حامد پیرمحمدزاده

583.هاجر شهبازی

584.حسین شاداب

585.شبنم جماد

586.المیرا محمدی

587.مینا میرقاسمی

588.زهرا جلالی

589.سیما وثوقی

590.زهرا مشهدی زاده

591.رباب محمدی

592.مسلم نوروززاده

593.مسلم محمدی

594. فرشاد گلمرادی

595.فرهود گلمرادی

596.سعید دست افشان

597.محمد محراب محمدی

598.جمشید کریمی

599.علی قاسمیان گرمی

600.صغری کاظمپور

601.نعمت محسن زاده

602.میثم محمدی

603.المیرا ساسان پور

604.سجاد کریمی

605.غزل محمدی

606.حسن شیرالی

607.مجید رفیعی

608.مصطفی افضل زاده
 
609 محسن اخلاقی
 
610.میثم دلاوری
 
611.لیلا علاقه مند
 
612.مریم خاکیان
 
613.محمدرضاحیاتی
 
614.مهرو ماهر
 
615.سید مصطفی کابلی
 
616.قاسم فرهنگ
 
617.محمد حسن صلواتی
 
618.سمیه ذکایی
 
619.حمید فکورراد
 
620.حسینی
 
621.یوسف مسعودیان
 
622.علیرضا بوجاری
 
623.ندا عابد
 
624. سارا صفالو  
 
625.داود تقدسی
 
626.محمدرسول ظهیری
 
627.امید جمشیدی
 
628.سید محسن موسوی
 
629.سمیرا سیلاوی
 
630.سمیه سعیدی
 
631.طیبه علی
 
632.رضا حاصلی منظور
 
633.محمدصادق باطنی
 
634.محمد مهدی منوچهری
 
635.صالح کاهانی
 
640.علی انوار
 
641.سهیلا صاحبقران
 
642.مهدی حسین زاده چهکندک
 
643.حسن امامیه
 
644.شاهین شکوهی
 
645.محمد دلیری گل
 
646.مهدی رجبی
 
647.محمدصادق رخ فرد
 
648.حسین حقجو
 
649.جعفر حسن خانی
 
650.فرزانه جلالیان
 
651.فریگرد رزم آزما
 
652. سیامک خاجی
 
653. علی اکبر ابوترابی
 
654. محمد ناظری
 
655.مهدی شهیری طبرستانی
 
656.سمیرا مالمیر
 
657.محمد مهدی آقاجانی دلاور
 
658. مقداد گرگانی فیروزجایی
 
659. ابوالفضل گرگانی فیروزجایی
 
660.عباس تقی نیا
 
661.سمیه امین بهاری
 
662.نفیسه صمدی
 
663.مقدسه ارمی
 
664.محمدحسین صفری
 
665. امیرحسین ثمالی
 
666.کمیل شفقت
 
این طومار توسط خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای شاغل در رسانه‌های ذیل امضاء شده است:


خبرگزاری‌های:  نسیم – فارس – تسنیم – ایسنا – ایرنا - واحد مرکزی خبر – باشگاه خبرنگاران جوان -  مهر - موج - دانا - آنا- شبستان - دانشجو – پانا – بسیج - اکونیوز - برنا - خانه ملت

سایت‌های خبری: رجانیوز –  الف –  مشرق - جهان نیوز – خبرنامه دانشجویان ایران - شبکه اجتماعی افسران – خط خبر – گفتمان نیوز - نماینده - اندیشکده تبیین - تبیان - عصر امروز - 598 – رویکرد – مهام نیوز– وبلاگ نیوز - جام جم آنلاین – جوان آنلاین - تریبون مستضعفین-ریاست جمهوری

روزنامه های: کیهان – شرق - جوان – سیاست روز –  وطن امروز -  حمایت – ایران –رسالت- عصر ایرانیان - قدس –همشهری – شهروند – آفتاب یزد – جمهوری اسلامی -  راه مردم – قانون -  نود – پیروزی

هفته نامه های: شما - پرتو - خیمه / فصلنامه بنیان مرصوص

موسسات رسانه ای: گروه چندرسانه ای شفق - مجتمع رسانه ای اطلس - مرکز توزیع پیام دیدار – سفیرفیلم - مرکز عملیات سایبری – بنیاد فرهنگی روایت

شبکه های تلویزیونی: شبکه خبر صداوسیما –  شبکه افق - رایو معارف - شبکه 3 سیما– شبکه المیادین - شبکه یک تلویزیون –  رادیو گفتگو - اتحادیه رادیو تلویزیون‌های اسلامی - شبکه نصر تی وی – تلویزیون التجاه - شبکه ورزش –  رادیو ورزش - دفتر تلویزیون دبی در تهران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۸
آقای جویا

به گزارش ندای زاگرس:

شهردار بومی پاسخگوی نیازهای همشهریان ایلامی ما نیست /شورای اسلامی شهر ایلام با هیچ‌کسی عقد اخوت نبسته است

شورا شهر ایلام

به گزارش ندای زاگرس چند تن از اعضای محترم شورای شهر ایلام از جمله: مظفر میرزاد، حجت حسن‌زاده و حسین جوکار با بازدید از هفته‌نامه و پایگاه خبری تحلیلی ندای زاگرس با نحوه عملکرد این رسانه آشنا و در یک نشست خبری در دفتر همین رسانه به سئوالات خبرنگار ندای زاگرس پاسخ دادند:
در ابتدا مظفر میرزاد در گفت و گو با خبرنگار ندای زاگرس در ایلام پیرامون ایجاد سازمان فرهنگی، رفاهی و تفریحی در شهر ایلام، اظهار کرد: پیش‌شرط احداث چنین سازمان‌هایی نیازمند جمعیت بالای 200 هزار نفر است.
وی در ادامه با بیان اینکه جمعیت شهر ایلام بالای 170 هزار نفر است، یادآور شد: با این وضع درخواست یک سازمان فرهنگی، رفاهی و تفریحی از سازمان شهرداری‌های کل کشور شده، اما با ایجاد چنین سازمان یا معاونت فرهنگی، رفاهی و تفریحی در شهر ایلام مخالفت به عمل آمده است.
میرزاد ادامه داد: علت مخالفت سازمان شهرداری‌های کل کشور این موضوع اعلام‌شده که جمعیت شهر ایلام زیر 200 هزار نفر است و ایلام توانایی ایجاد چنین معاونت یا سازمان فرهنگی، رفاهی و تفریحی را ندارد.
وی تاکید کرد: البته شورای شهر ایلام در این راستا ساکت ننشسته و از شهردار درخواست کرده که چنین طرحی را برنامه‌ریزی و به شورای شهر برای بحث و بررسی بیشتر ارائه کند. که انتظار می رود به زودی این سازمان نیز شکل گردد.
رئیس شورای شهر ایلام با بیان اینکه امسال با یک سرمایه‌گذار در تهران برای ایجاد تله‌کابین در منطقه رفاهی، تفریحی دره ارغوان رایزنی کرده‌ایم، تصریح کرد: این سرمایه‌گذار در کشورهای خارجی فعالیت داشته و اخیرا نمونه کارهای تله‌کابین او را خود شهردار و معاون استاندار ایلام در کشور گرجستان بازدید کرده‌اند و این خبر خوش را به همشهریان عزیز ایلامی می دهم که به زودی این طرح در دره ارغوان اجرایی خواهد شد.
وی با اشاره به ساخت و سازهای غیرمجاز و عدم توانایی اداره اجرائیات در حاشیه‌های شهر ایلام، بیان داشت: شهرداری در زمینه ساخت و سازهای غیرمجاز ضعیف عمل کرده است.
میرزاد اظهار کرد: به تازگی اعضای شورای اسلامی شهر ایلام دست به کارشده‌اند و با یک شرکتی به نام «انتظام» که وابسته به نیروی انتظامی و با پشتوانه قضایی است، در این زمینه رایزنی کرده‌اند.
این مسئول در ادامه گفت: شرکت انتظام دارای وجاهت قانونی بوده و همچنین مجهز به انواع سلاح و لباس فرم مشخص است و در واقع امورات اداره اجرائیات شهرداری ایلام در اختیار این شرکت قرار خواهد گرفت.
رئیس شورای اسلامی شهر ایلام با بیان اینکه در حقیقت موضوع سکونت‌گاه‌های غیررسمی یک معضل بزرگ برای شهر ایلام به شمار می‌آیید، ادامه داد: مناطق حاشیه‌ای شهر ایلام مانند کارخانه نمک در چالیمار و آخر محله بانبرز از این نمونه‌اند.
رئیس شورای اسلامی شهر ایلام با بیان اینکه آیین‌نامه 2 هزار و 800 در این بناها رعایت نشده، ادامه داد: این ساخت و سازها بیشتر در زمین‌هایی که در واقع منابع ملی‌اند و وظیفه شهرداری هم نیست با این پدیده مبارزه کند بلکه وظیفه بنیاد مسکن، راه و شهرسازی و همچنین اداره منابع طبیعی که با این پدیده شوم مبارزه کنند.
وی با بیان اینکه نوعی پدیده زمین‌خواری در شهر ایلام به وجود آمده، تاکید کرد: همه نهادها و سازمان‌ها در شهر ایلام باید به کمک شهرداری بی آیند تا این پدیده شوم از شهر ایلام رخت بر بندد.
میرزاد با تاکید بر اینکه اعضای شورای شهر و مسئولین شهرداری باید با زیرساخت‌های شهری آشنا و در جریان پیشرفت‌های شهرسازی مناطق مختلف در سراسر کشور قرار گیرند، تصریح کرد: مشکلی که حقیقتا در شهر ایلام با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم این است که اگر مسئولی از شهرداری یا عضو شورای شهر به جایی برای استفاده کردن از تجربیات سایر مناطق مسافرت می‌کند متأسفانه در راه بازگشت جو بد رسانه‌ای و تبلیغاتی علیه او در شهر حاکم می‌شود.
وی یادآور شد: اخیرا اعضای شورای اسلامی شهر ایلام به همایش شهرداری‌های کل کشور در کیش که شهرداری‌های کل کشور تمامی دستاوردهای خود را در قالب یک نمایشگاه به معرض دید گذاشته بودند مسافرت کردند و اعضای شورای شهر ایلام با دیدن این نمایشگاه تجربه‌های خوبی در زمینه مسائل شهری کسب کردند.
رئیس شورای اسلامی شهر ایلام اظهار داشت: اعضای شورای شهر ایلام حتی به کشورهای خارجی نیز دعوت‌شده‌اند، اما به دلایلی که گفته شد؛ دعوت آن‌ها را رد کردیم، چرا که؟ ترسیدیم پس از بازگشت عده‌ای نادان هزاران حرف و حدیث پشت سر اعضای شورای اسلامی شهر ایلام راه بی اندازند و این یک واقعیت بزرگ است که در شهرمان وجود دارد.
وی افزود: در زمینه بازیافت زباله، شهر ایلام دچار مشکل است و در این رابطه از اعضای شورای اسلامی شهر کرمانشاه دعوت گرفتیم و این دوستان و همکاران نیز به دعوت ما لبیک گفتند: و به شهر ایلام آمدند و تمام تجربیات خود را در این زمینه در اختیار ما قرار گذاشتند.
*شهردار بومی پاسخگوی نیازهای همشهریان ایلامی ما نیست
میرزاد با بیان اینکه به نظر بنده شهردار بومی پاسخگوی نیازهای همشهریان ایلامی ما نیست و باید از نیروی غیربومی استفاده کنیم، ادامه داد: در همان ابتدای آغاز به کار شورای شهر ایلام با مهندس فخری شهردار اسبق کرمانشاه رایزنی‌هایی برای سکان‌داری شهرداری ایلام انجام دادیم اما متأسفانه در شورای شهر رأی لازم را کسب نکرد و هم اکنون که خواستند از تجارب ایشان استفاده کنند، شهردار کنونی با چهار رأی باقی ماند.
*بار دیگر واقعیت تلخ قبیله گرایی باعث شد شورای شهر درست عمل نکند
وی با بیان اینکه طرح سئوال از شهردار حق طبیعی شورای شهر است، تاکید کرد: اخیرا از شهردار کنونی شهر ایلام به خاطر عملکرد ضعیفشان در چند ماه گذشته از سوی شورای شهر طرح سئوال شد اما باز واقعیت تلخ قبیله گرایی دخالت کرد و باعث شد شورای شهر نتواند درست تصمیم بگیرد.
میرزاد تصریح کرد: به جای اینکه شورای شهر مورد تشویق قرار گیرد، مورد تهمت و افترا برخی اشخاص نادان قرار گرفت و در بعضی مواقع عنوان شد که اعضای شورا خواسته شخصی دارند درحالی‌که هیچ‌کدام از اعضای شورای شهر ایلام کوچک‌ترین خواسته شخصی از شهردار را نداشته و نخواهند داشت.
وی با بیان اینکه هر شورای شهر دیگر هم روی کار بی آیید وضعیت در شهر ایلام همچنان همین خواهد بود، بیان داشت: خواسته ما از رسانه‌های استان این است که قبل از انجام دادن هر فعالیتی ابتدا به سراغ مسئولین و متصدیان شهر بی آیند.
رئیس شورای شهر ایلام اظهار کرد: در جلسه‌ای که به عنوان طرح ضیافت ماه مبارک رمضان با سازمان صنعت و معدن و جهاد کشاورزی برگزار شد قرار گردید، که از طریق اصناف و اتحادیه‌ها اقلامی همچون مرغ، برنج و 8 قلم کالای مصرفی دیگر ویژه این ماه مبارک‍‍ از طریق اصناف در اختیار فروشگاه‌هایی در شهر قرار گیرد که در اختیار مردم قرار دهند.
وی در پایان افزود: بیشتر مراجعات مردم به شورای شهر بابت اشتغال است و بحث اشتغال متأسفانه دامن‌گیر مردم شده است.
*شورای اسلامی شهر ایلام با هیچ‌کسی عقد اخوت نبسته است
حجت حسن‌زاده در ادامه گفت و گو با خبرنگار ندای زاگرس با اشاره به مطرح‌شدن بحث استیضاح اخیر شهردار در شورای شهر ایلام، اظهار کرد: در پی نارضایتی شهروندان ایلامی از برخی از کارکنان شهرداری و راکد ماندن خیلی از پروژه‌های شهری چند مدت پیش استیضاح شهردار ایلام در شورای شهر مطرح شد.
این عضو شورای شهر ادامه داد: عدم رسیدگی به وضعیت فضای سبز شهری، معابر داخل شهر ، عدم پاک‌سازی پارکینگ شهرداری و شکایات مردمی را از دلایلی عنوان کرد. که اعضای شورای طرح استیضاح شهردار را در صحن شورا بیان کردند.
حسن‌زاده با بیان اینکه عدم صداقت در ارائه مدرک تحصیلی، تقلیل بروکراسی اداری و تکریم ارباب‌رجوع را از دیگر دلایل طرح استیضاح اعلام و عنوان کرد: عدم ارائه برنامه زمان‌بندی جهت افق 4 ساله کاری شهرداری و به‌کارگیری افراد خارج از ساختمان دیگر دلایلی بودند که زمینه استیضاح شهردار را فراهم کرد.
وی تصریح کرد: چند مدت پیش طرح سؤال 7 نفر از اعضای شورای شهر در یک فرجه 10 روزه مطرح شد ولی به دلیل قانع نشدن اعضا طرح استیضاح مطرح و سخنان موافقان و مخالفان استیضاح و شهردار شنیده شد.
عضو شورای اسلامی شهر ایلام ادامه داد: در جلسه استیضاح 7 نفر موافق استیضاح و 4 نفر مخالف استیضاح بودند و چون برای برکناری شهردار به آرای دو سوم یعنی 8 نفر از اعضا نیاز است، لذا منصورپور به عنوان شهردار ایلام ابقا شد که این مسئله می‌تواند تلنگری برای شهرداری ایلام باشد.وی با بیان اینکه اعضای شورای شهر اسلامی ایلام با هیچ‌کسی عقد اخوت نبسته‌ایم، تاکید کرد: اعضا شورا منتخبان مردم هستند و بایستی به دور از هرگونه لابی گری و فشارهای احتمالی به وظایف قانونی خود عمل نمایند و خواسته‌های مردم را در شهر عملیاتی کنند.
حسن‌زاده با بیان اینکه طی یک فراخوان نزدیک 17 گزینه برای تصدی شهرداری ایلام وجود داشت و پس از یک سری مراحل در نهایت اعضای شورای شهر به حبیب‌الله منصورپور رسیدند، تصریح کرد: روزی که آقای میرزاد در سالن حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس معرف ایشان بود، اظهار کردن: تا زمانی حمایت از آقای شهردار می‌کنیم که نسبت به برنامه‌هایی که ارائه داده است پایبند باشد.
این مسئول در ادامه بیان داشت: به مناسبت‌های مختلف اعضای شورای شهر ایلام مصوبات، مختلفی را مثل، تخفیف در پرداخت عوارض و صدور پروانه کار را در نظر می‌گیرد.
حسین جوکار نیز در پایان اضافه کرد: در زمینه خدمات شهری اقدامات خوبی را برای شهر ایلام در دست اقدام داریم که به زودی آن‌ها را به مرحله اجرای در خواهیم آورد.
انتهای پیام/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۸
آقای جویا

ظهر امروز صورت گرفت؛

بازدید استاندار ایلام از هفته‌نامه و پایگاه خبری تحلیلی ندای زاگرس

استاندار ایلام

استاندار ایلام ظهر امروز به همراه شماری از مسئولان استانی در حوزه سیاسی و فرهنگی از هفته‌نامه و پایگاه خبری تحلیلی ندای زاگرس بازدید کرد.

به گزارش ندای زاگرس از ایلام، محمدرضا مروارید استاندار ایلام به همراه مشاور و مدیرکل حوزه استاندار، مدیرکل روابط عمومی استانداری از هفته‌نامه و پایگاه خبری تحلیلی ندای زاگرس در استان ایلام بازدید کرد.
در این بازدید استاندار ایلام به همراه هیئت همراه از بخش‌های مختلف تهیه، تنظیم و ارسال خبر در ندای زاگرس بازدید کرد و در جریان نحوه تنظیم و ارسال خبر در این رسانه قرار گرفت..
در این دیدار صاحب امتیاز هفته‌نامه و مسئول پایگاه خبری تحلیلی ندای زاگرس گزارشی از عملکرد این رسانه را ارائه کرد.
سید خلیل سجادی اسدآبادی اظهار داشت: این دفتر در استان ایلام روزانه با تولید اخبار در بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حوادث و ...  بخش عمده‌ای از اطلاعات را به مخاطبین خود را ارائه دهد.
وی با اشاره به کسب عنوان‌های و رتبه‌های کسب‌شده در جشنواره‌های کشوری و منطقه‌ای توسط این رسانه پرداخت و ادامه داد: هفته‌نامه و پایگاه خبری تحلیلی ندای زاگرس در ایلام توانسته طی سال جاری چند عنوان برتر کشوری و منطقه‌ای را در جشنواره‌های رسانه‌ای کسب کند.

صاحب امتیاز هفته‌نامه ندای زاگرس در ادامه با مطرح کردن مشکلات رسانه‌های محلی، تاکید کرد: حمایت مسئولین در این راستا لازم و ضروری است که نشریات و پایگاه‌های خبری تحلیلی استان ایلام بتوانند در راستای جنگ نرم به خصوص فرمایشات مقام معظم رهبری در موضوع فرهنگی گام‌های ویژه‌ای بردارند.

در ادامه توسط سردبیر این هفته‌نامه و پایگاه خبری تحلیلی نورالله جویا از استاندار محترم ایلام سئوالاتی در مورد فرمایشات مقام معظم رهبری در سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی، تحریم، اشتغال، بیکاری جوانان در استان، حوزه سرمایه‌گذاری در استان ایلام، حوزه سلامت، اعتبارات عمرانی و زیرساخت‌های فرهنگی و اقتصادی شد که مشروح آن متعاقبا به اطلاع شما خواهد رسید.

انتهای پیام/ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۲
آقای جویا

امام جمعه

آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه مشهد در جوار ضریح منور رضوی اظهار کرد: امروز مصادف است با روز پذیرش ولایتعهدی امام رضا (ع) که در واقع روز شهادت ایشان محسوب می‌شود.

وی افزود: رنجی که امام رضا (ع) در روز ولایتعهدیشان کشیده‌اند از رنجی که در روز شهادتشان کشیدند بیشتر بود.

امام جمعه مشهد ابراز داشت: جایی که دشمن با فتنه وارد می‌شود به مراتب کوبنده‌تر از جایی است که با سرکوب وارد می‌شود.

وی در ادامه با اشاره به دیدار دو روز گذشته مقام معظم رهبری با اساتید دانشگاه‌های کشور اظهار داشت: رهبری در این دیدار فرمودند‌ «برخی در خصوص استفاده از کلمه دشمن حساسیت دارند غفلت از دشمن بیرونی خطای عظیم است».

خطیب نماز جمعه مشهد گفت:‌ دشمن در حال توطئه می‌آید و اینکه بنا باشد ما فضا را برای دشمن آماده و زمینه‌ها را فراهم کنیم اگر نگویم ناجوانمردی است غفلت بزرگی است.

آیت‌الله علم‌الهدی ابراز کرد: ناهنجاری فرهنگی، بی‌بند و باری، بی‌حجابی و بی‌عفتی زمینه ورود دشمن به کشور است.

عضو مجلس خبرگان رهبری عنوان کرد:‌ اخیرا در یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور که پسوند اسلامی هم دارد که ای کاش پسوند اسلامی را برمی‌داشتند مسئول حراست این دانشگاه طی بخشنامه‌ای به تمام حراست‌های شعبه‌های دانشگاه اعلام کرده که حق اعتراض به استاد و دانشجوی بی‌حجاب را ندارند.

امام جمعه مشهد اذعان کرد: درست است که دانشگاه آزاد است اما دانشگاه آزاد در بی‌دینی و لامذهبی که نیست.

وی بی‌حجابی را یک ناهنجاری اجتماعی دانست و با طرح این پرسش که آیا حراست دانشگاه در مقابل بی‌حجابی مسئولیتی ندارد، اظهار داشت: دانشگاهی که یک میلیون دانشجو دارد اگر جولانگاه بی‌حجابی شود آیا این جز این است که یک راه برای دشمن باز و یک فضای آکادمیک را جلوی دشمن بگذاریم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۶
آقای جویا

سردار نوراللهی در گفت و گو با ندای زاگرس:

دشمن شماره یک مسلمانان جریان تکفیری نیست بلکه آمریکاست

معاون هماهنگ‌کننده دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین (ع) با بیان اینکه امروزه دشمن شماره یک مسلمانان جریان تکفیری نیست بلکه آمریکاست، گفت: شعار «ای آمریکا همچنان از ما عصبانی باش، و از این عصبانیت بمیر» ریشه قرآنی دارد.

 

سردار الله نور نوراللهی در گفت و گو با خبرنگار ندای زاگرس پیرامون انتخابات اخیر سوریه و پیروزی بشار اسد، اظهار کرد: آنچه که این روزها در سوریه اتفاق افتاده بیانگر غلبه اراده مردم بر زیاد خواهی آمریکایی‌ها و دشمنان اسلام بود.

وی با بیان اینکه از این پیروزی به عنوان غلبه حق بر باطن یاد می‌کنیم، افزود: نظام سلطه با محوریت آمریکا با شعار نظم نوین جهانی‌شان دارند آن دوران فروپاشی خود را به خوبی تجربه می‌کنند.

 معاون هماهنگ‌کننده دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین (ع) ادامه داد: آنچه که در سوریه اتفاق افتاده یک موضوعی است که حقیقتا برای دنیا یک پیام مهمی را مخابره می‌کند.

وی بیان داشت: پیام تحولات سوریه برای مسلمانان این است که اگر مقاومت بکنیم، نظام سلطه با همه زیاده‌خواهی‌ها و همه ناجوانمردانگی‌هایی که اعم از تحریم و تهدید دارند، نمی‌تواند نتیجه بگیرند یعنی در مجموع مقاومت باعث غلبه بر هر ترفند و توطئه‌ای خواهد شد.

نوراللهی تصریح کرد: پیام تحولات سوریه برای بدخواهان، نظام سلطه و به خصوص رژیم جعلی صهیونیست این است که، آن‌ها در مقطعی فکر می‌کردند که می‌توانند با فشار عمده و با به‌کارگیری خشونت و با حمایت جدی از تروریست‌ها با محوریت تکفیری‌ها نتیجه بگیرند اما آن‌ها دقیقا به این مطلب رسیدند که از جریان تکفیری و حمایت از سلفی‌هایی که اسلام‌گرا نیستند، بلکه امروز با شعار اسلام نمایان شده و در مقابل جریان اسلامی با کمال تأسف ایستاده‌اند، نمی‌توانند به خوبی مأموریت خود را انجام دهند.

وی با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری در 14 خرداد 1393 در جمع شرکت‌کنندگان مراسم سالگرد ارتحال امام (ره)، گفت: مقام معظم رهبری یک راهبرد جدیدی را در مقابل این جبهه مطرح کرد و آن هم این است که نظام اسلامی و همه مسلمانان بدانند و بفهمند که جریان تکفیری و سلفی دشمن شماره یک ما نیست، بلکه جریان تکفیری دست‌ساز خود آمریکایی‌ها هستند و دشمن شماره یک ما آمریکاست.

 معاون هماهنگ‌کننده دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین (ع)، اظهار کرد: این همان راهبردی است، که حضرت امام (ره) در 4 آبان ماه 1343 یعنی 50 سال قبل در جریان کاپیتولاسیون این موضع را گرفت و در همان زمان فرمودند: «دشمن شماره یک ما شاه نیست بلکه دشمن شماره یک ما آمریکا و صهیونیست بین الملل است».

وی نیز با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه افسری امام حسین (ع)، افزود: مقام معظم رهبری فرمایشی از قول دکتر شهید بهشتی فرمودند: «ای آمریکا همچنان از ما اعصبانی باش، و از این اعصبانیت بمیر» که این نه تنها شاعر رهبر ماست بلکه این شعار یک شعار وحیانی و قرآنی است.

نوراللهی با بیان اینکه قرآن می‌فرمایید: «ای دشمنان اسلام از غیض و عصبانیت بمیرید»، ادامه داد: ایمان و مقاومت حماسه خلق می‌کند و ما بر پایه ایمان و بر محور مقاومت تا آخر ایستادگی خواهیم کرد.

وی با بیان اینکه پای شعار «ای آمریکا همچنان از ما عصبانی باش، و از این عصبانیت بمیر»، را با خون شهدا امضا کرده‌ایم، خاطرنشان کرد: نوری المالکی نخست‌وزیر عراق بر پایه همین شعار در حال مقاومت کردن است.

 انتهای پیام/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۴۴
آقای جویا